English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
mobilization exercise تمرین بسیج
Search result with all words
mobilization exercise تمرین بسیج نیروها
Other Matches
presidential call فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization reserves ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
mobilisation بسیج
mobilization بسیج
mobilization base مبنای بسیج
mobilized بسیج کردن
mobilised بسیج کردن
mobilises بسیج کردن
mobilising بسیج کردن
mobilize بسیج کردن
mobilization بسیج کردن
partial mobilization بسیج جزیی
mobilizes بسیج کردن
mobilizing بسیج کردن
civilian preparedness for war بسیج غیرنظامیان
full mobilization بسیج کامل
general mobilization بسیج عمومی
m day روز بسیج
immobilising بی بسیج کردن
immobilizing بی بسیج کردن
immobilizes بی بسیج کردن
immobilized بی بسیج کردن
reserve mobilization بسیج احتیاطها
economic mobilization بسیج اقتصادی
immobilize بی بسیج کردن
immobilises بی بسیج کردن
immobilised بی بسیج کردن
mobilization of savings بسیج پس انداز
total mobilization بسیج کامل نیروها
recalls بسیج کردن قوا
recall بسیج کردن قوا
recalled بسیج کردن قوا
demobilization رفع بسیج عمومی
reserve mobilization بسیج نیروهای احتیاط
emergency leave سطح امادلازم برای بسیج
mobilization بسیج کردن تحرک دادن
assembly محل بسیج افراد احتیاط
m day روز اعلام بسیج عمومی
economic mobilization بسیج منابع اقتصادی باصرفه
force development برنامه تامین یا بسیج یکانها
battalia بسیج دستههای نظامی ونیروهای مسلح
demobilization بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
m day force نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
mobilization به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
demobilize ازحالت بسیج بیرون اوردن بحالت صلح دراوردن دموبیلیزه کردن
rehearsals تمرین
ure تمرین
actions تمرین
exercise تمرین
work out تمرین
uses تمرین
exercises تمرین
train تمرین
trained تمرین
exercised تمرین
practice تمرین
use تمرین
trains تمرین
drill تمرین
action تمرین
drills تمرین
drilling تمرین
drilled تمرین
rehearsal تمرین
field exercise تمرین صحرایی
exercize تمرین تکلیف
fartlek تمرین دو استقامت
circuit training تمرین دایرهای
exercisable قابل تمرین
combatdrill تمرین رزمی
behavior rehearsal تمرین رفتار
dry run تمرین جنگی
battle drill تمرین رزم
combat exercise تمرین رزمی
exercise term اسم تمرین
exercise code word رمز تمرین
field exercise تمرین رزمی
fore exercise تمرین مقدماتی
unspaced practice تمرین بی فاصله
warm down تمرین سبک
wind sprint تمرین دو سریع
work out تمرین امادگی
try-out تمرین نهایی
try-outs تمرین نهایی
workout تمرین شدید
workouts تمرین شدید
work out <idiom> تمرین کردن
training time زمان تمرین
training distance مسافت تمرین
service practice تمرین اموزشی
formal exercise تمرین صوری
gymnastical تمرین زورخانهای
joint exercise تمرین مشترک
maneuver تمرین نظامی
workshop practice تمرین کارگاهی
mass practice تمرین فشرده
massed practice تمرین بی وقفه
negative practice تمرین منفی
overtrain تمرین بیش از حد
physical exercise تمرین بدنی
physical exercise تمرین ورزشی
practice effect اثر تمرین
practice period دوره تمرین
practice teaching تمرین معلمی
pratique تمرین عملی
rehearser تمرین کننده
practise ورزش تمرین
evolution تمرین عالی
drilled تمرین مته
drills تمرین کردن
mule اتومبیل تمرین
exercised تمرین دادن
drills تمرین مته
rehearsal تمرین نمایش
mules اتومبیل تمرین
training تعلیم و تمرین
rehearsing تمرین کردن
rehearses تمرین کردن
rehearsed تمرین کردن
drill تمرین مته
drilled تمرین کردن
practises ورزش تمرین
drill تمرین کردن
practicing ورزش تمرین
woodshed تمرین کردن
woodsheds تمرین کردن
rehearse تمرین کردن
exercises تمرین دادن
experience تمرین دادن
staging تمرین اب خاکی
drilling تمرین نظامی
exercise تمرین دادن
rehearsals تمرین از بر خواندن
staging تمرین کردن
practice ورزش تمرین
practice تمرین کردن
practising ورزش تمرین
rehearsals تمرین نمایش
experiences تمرین دادن
rehearsal تمرین از بر خواندن
gunning تمرین تیراندازی
experiencing تمرین دادن
live exercise تمرین با تیر جنگی
map exercise تمرین روی نقشه
sand bag سستی عمدی در تمرین
punching bags کیسه شن تمرین بوکس
live exercise تمرین رزمی حقیقی
speedbag گلابی تمرین بوکس
limber تمرین نرمش کردن
practicing ممارست تمرین کردن
skeet انداختن تمرین تیراندازی
punch ball گلابی تمرین بوکس
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
shadow ball تمرین گوی اندازی
gym محل تمرین بوکس
gyms محل تمرین بوکس
work out برنامه یک جلسه تمرین
multiple drill تمرین چند یکانی
moom poolgi تمرین کردن تکواندو
weight program تمرین وزنه برداری
rehearsals تمرین کردن عملیات
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
triceps extension تمرین تقویت ماهیچه سه سر
rehearsal تمرین کردن عملیات
mass practice تمرین بدون استراحت
punching bag کیسه شن تمرین بوکس
headharness کلاه تمرین بوکس
fire drills تمرین اطفاء حریق
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
backboard دیوار تمرین تنیس
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
exercise ورزش تمرین کردن
drilling تمرین نظامی کردن
drill marching تمرین پیاده روی
big bag کیسه شن تمرین بوکس
dojang سالن تمرین تکواندو
distributed practice تمرین فاصله دار
controlled exercise تمرین کنترل شده
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
exercised ورزش تمرین کردن
exercises ورزش تمرین کردن
headguard کلاه تمرین بوکس
fire drill تمرین اطفاء حریق
head gear کلاه تمرین بوکس
directed exercise تمرین هدایت شده
practise ممارست تمرین کردن
practises ممارست تمرین کردن
practising ممارست تمرین کردن
flash card ورقه تمرین بصری
practice ممارست تمرین کردن
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
grinders میدان مشق و تمرین صف جمع
singlestick چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
grinder میدان مشق و تمرین صف جمع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com