English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (2 milliseconds)
English Persian
donkey raise تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
Search result with all words
bench تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
benches تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
legg press تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
light and heavy system روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
multipoundage syatem روش تمرین وزنه برداری باکاستن وزنه هنگام سختی کار
weight program تمرین وزنه برداری
Other Matches
squatting وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
sinker وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinkers وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
ponderance وزنه
where is the kilogramme weight ? وزنه ....
paper weight وزنه
short weight وزنه کم
weight throw پرتاب وزنه
plumb bob وزنه سربی
weight lifting وزنه برداری
halma پرش با وزنه
counterbalances وزنه تعادل
counterbalance وزنه تعادل
rammer وزنه شمعکوب
ballast وزنه تعادل
counterweights وزنه تعادل
counterweights وزنه برابر
counterweights وزنه مقابل
counterweight وزنه تعادل
counterweight وزنه برابر
counterbalanced وزنه تعادل
flyweights وزنه تعادل
ledgers وزنه سربی
flyweight وزنه تعادل
weight lifter وزنه بردار
counterweight وزنه مقابل
ledger وزنه سربی
lifter وزنه بردار
bobs وزنه قپان
putting پرتاب وزنه
weight سنگ وزنه
counter balance وزنه تعادلی
counterweigh وزنه تعادل
counterpoise وزنه متقابل
bob وزنه قپان
bobbing وزنه قپان
counter weight وزنه تعادل
puts پرتاب وزنه
counter weight وزنه مقابل
sinker وزنه نگهدار
sinkers وزنه نگهدار
offsetting وزنه متعادل
offset وزنه متعادل
shot put پرتاب وزنه
put پرتاب وزنه
poise اونگ یا وزنه ساعت
snatched وزنه برداری یکضرب
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
uplift بالا زدن وزنه
sinker وزنه سربی ماهیگیری
kentledge وزنه اهن ته کشتی
ballast وزنه متعادل کننده
castaway پرتاب کردن وزنه
governor balance weight وزنه تعادل رگولاتور
incline bench تخته وزنه برداری
uplifts بالا زدن وزنه
snatching وزنه برداری یکضرب
snatches وزنه برداری یکضرب
sinkers وزنه سربی ماهیگیری
ledgering ماهیگیری بااستفاده از وزنه
snatch وزنه برداری یکضرب
castaways پرتاب کردن وزنه
make weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weights سر وزن رسیدن وزنه بردار
shots پرتاب وزنه گلوله سربی
shot پرتاب وزنه گلوله سربی
triathlon پرش ارتفاع و پرتاب وزنه
make-weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
discobolus وزنه پرت کن حلقه انداز
split وزنه برداری یکضرب فرانسوی
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
clean and jerk حرکت دوضرب وزنه برداری
clean and press حرکت پرس وزنه برداری
poise وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
terminal tackle راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
platforms تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platform تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
presses بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
bat weight وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
press بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
disqualified خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifies خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualify خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifying خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
deal lift بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
derrick lift کشیدن وزنه به روی سینه باپاهای راست
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
bench by a back injury خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
lifted وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerk پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lift وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifts وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifting وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
action تمرین
drilling تمرین
actions تمرین
exercised تمرین
drills تمرین
train تمرین
trained تمرین
trains تمرین
drill تمرین
exercises تمرین
work out تمرین
rehearsal تمرین
drilled تمرین
practice تمرین
uses تمرین
use تمرین
rehearsals تمرین
ure تمرین
exercise تمرین
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
crosshead وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
field exercise تمرین صحرایی
battle drill تمرین رزم
behavior rehearsal تمرین رفتار
combat exercise تمرین رزمی
circuit training تمرین دایرهای
combatdrill تمرین رزمی
try-outs تمرین نهایی
negative practice تمرین منفی
warm down تمرین سبک
unspaced practice تمرین بی فاصله
training time زمان تمرین
training distance مسافت تمرین
maneuver تمرین نظامی
service practice تمرین اموزشی
pratique تمرین عملی
mass practice تمرین فشرده
massed practice تمرین بی وقفه
mobilization exercise تمرین بسیج
practice teaching تمرین معلمی
practice period دوره تمرین
practice effect اثر تمرین
physical exercise تمرین ورزشی
physical exercise تمرین بدنی
wind sprint تمرین دو سریع
work out تمرین امادگی
workshop practice تمرین کارگاهی
dry run تمرین جنگی
work out <idiom> تمرین کردن
workouts تمرین شدید
rehearser تمرین کننده
exercisable قابل تمرین
exercise code word رمز تمرین
exercise term اسم تمرین
exercize تمرین تکلیف
fartlek تمرین دو استقامت
field exercise تمرین رزمی
workout تمرین شدید
fore exercise تمرین مقدماتی
formal exercise تمرین صوری
gymnastical تمرین زورخانهای
try-out تمرین نهایی
joint exercise تمرین مشترک
overtrain تمرین بیش از حد
practicing ورزش تمرین
mules اتومبیل تمرین
rehearsals تمرین از بر خواندن
training تعلیم و تمرین
rehearsals تمرین نمایش
rehearsal تمرین از بر خواندن
experience تمرین دادن
experiences تمرین دادن
experiencing تمرین دادن
rehearsal تمرین نمایش
mule اتومبیل تمرین
rehearsing تمرین کردن
practises ورزش تمرین
practise ورزش تمرین
practising ورزش تمرین
evolution تمرین عالی
woodshed تمرین کردن
woodsheds تمرین کردن
rehearse تمرین کردن
rehearsed تمرین کردن
rehearses تمرین کردن
drills تمرین مته
gunning تمرین تیراندازی
exercised تمرین دادن
staging تمرین کردن
exercises تمرین دادن
staging تمرین اب خاکی
practice تمرین کردن
exercise تمرین دادن
drill تمرین کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com