English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
shadow ball تمرین گوی اندازی
Search result with all words
practice plug وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
Other Matches
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
diving اب اندازی
exspuition تف اندازی
expectoration تف اندازی
arm wrestling مچ اندازی
fillings اب اندازی
wrist wrestling مچ اندازی
filling اب اندازی
chrematistics علم پس اندازی
extrajection برون اندازی
encroachment دست اندازی
boot راه اندازی
dockage حق بار اندازی
ejection بیرون اندازی
ecdysis پوست اندازی
inbreak دست اندازی
glaziery جام اندازی
molt پوست اندازی
leg pull دست اندازی
lead work جام اندازی
lead work شیشه اندازی
launghing براه اندازی
encroachments دست اندازی
gunshot تیر اندازی
gunshots تیر اندازی
cannonry توپ اندازی
cannonade توپ اندازی
triggers راه اندازی
shading سایه اندازی
sputtering بیرون اندازی
gunfire تیر اندازی
moulting شاخ اندازی
moulting پوست اندازی
trap در تله اندازی
postponement تاخیر اندازی
postponements تاخیر اندازی
abortions بچه اندازی
triggered راه اندازی
trigger راه اندازی
bootstrap خودراه اندازی
basket dam بندسله اندازی
firing توپ اندازی
actuation بکار اندازی
contortions ازشکل اندازی
contortion ازشکل اندازی
starting راه اندازی
triggering راه اندازی
trapping در تله اندازی
trapping بدام اندازی
abortion بچه اندازی
start up راه اندازی
sortition پشک اندازی
sortition قرعه اندازی
supersedure تعویق اندازی
snash دست اندازی
boot خود راه اندازی
starting torque کشتاور راه اندازی
ectuating switch سوئیچ راه اندازی
drainage خشک اندازی فاضلاب
impinge دست اندازی کردن
starting lever اهرم راه اندازی
casting روش قلاب اندازی
encroaches دست اندازی کردن
attemptable قابل دست اندازی
upcast بالا اندازی تاه کش
boot record رکورد راه اندازی
to set intrigues on foot پشت سر هم اندازی کردن
to load off بار اندازی کردن
to lay a wager دست اندازی کردن
encroach دست اندازی کردن
encroached دست اندازی کردن
cold boot راه اندازی سرد
starting time زمان راه اندازی
starting procese فرایند راه اندازی
cockfights جنگ اندازی خروس ها
soft start راه اندازی نرم
encroach دست اندازی کردن
cockfight جنگ اندازی خروس ها
operating handle دستگیره راه اندازی
reboot راه اندازی مجدد
releasing mechanism مکانیسم راه اندازی
self assertion خودرا جلو اندازی
resets راه اندازی مجدد
tournament casting مسابقه قلاب اندازی
reset راه اندازی مجدد
start button تکمه راه اندازی
start up disk دیسک راه اندازی
starting power قدرت راه اندازی
starting power توانایی راه اندازی
gabion سله اندازی گابیون
starting position وضعیت راه اندازی
skish مسابقه قلاب اندازی
drivers برنامه راه اندازی
driver برنامه راه اندازی
igniter switch کلید راه اندازی
starting motor موتور راه اندازی
starting current جریان راه اندازی
glazing شیشه بری جام اندازی
cold starting راه اندازی در حالت سرد
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
drayage هزینه بارگیری وبار اندازی
cranking capacity of battery فرفیت راه اندازی باتری
starting winding سیم پیچی راه اندازی
innate releasing mechanism مکانیسم راه اندازی فطری
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
offhand position حالت ایستاده در تیر اندازی
sagittary سهمی وابسته به تیر اندازی
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
pie alley مسیر اسان برای گوی اندازی
hardware reset باز راه اندازی سخت افزاری
centrifugal starting switch سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
instant start lamp لامپ با راه اندازی در حالت سرد
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
grid current starting point نقطه راه اندازی جریان شبکه
outfox در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxing در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
to bring a bout by intrigue بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
drilling تمرین
drills تمرین
ure تمرین
work out تمرین
exercised تمرین
train تمرین
trained تمرین
trains تمرین
drill تمرین
action تمرین
actions تمرین
exercises تمرین
exercise تمرین
rehearsal تمرین
rehearsals تمرین
uses تمرین
use تمرین
practice تمرین
drilled تمرین
offense توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
surfcasting rod چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
servomechanism مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
skipped ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skip ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skips ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboard صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboards صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
physical exercise تمرین بدنی
physical exercise تمرین ورزشی
practice effect اثر تمرین
practice period دوره تمرین
rehearsal تمرین نمایش
practice teaching تمرین معلمی
pratique تمرین عملی
practice ورزش تمرین
rehearser تمرین کننده
drills تمرین مته
overtrain تمرین بیش از حد
field exercise تمرین صحرایی
formal exercise تمرین صوری
gymnastical تمرین زورخانهای
joint exercise تمرین مشترک
rehearsals تمرین از بر خواندن
maneuver تمرین نظامی
mass practice تمرین فشرده
massed practice تمرین بی وقفه
mobilization exercise تمرین بسیج
rehearsals تمرین نمایش
rehearsal تمرین از بر خواندن
negative practice تمرین منفی
fore exercise تمرین مقدماتی
work out <idiom> تمرین کردن
workouts تمرین شدید
workout تمرین شدید
try-outs تمرین نهایی
try-out تمرین نهایی
exercises تمرین دادن
workshop practice تمرین کارگاهی
work out تمرین امادگی
wind sprint تمرین دو سریع
training distance مسافت تمرین
training time زمان تمرین
unspaced practice تمرین بی فاصله
service practice تمرین اموزشی
exercise تمرین دادن
practice تمرین کردن
drills تمرین کردن
staging تمرین اب خاکی
staging تمرین کردن
drilled تمرین مته
drilled تمرین کردن
exercised تمرین دادن
drill تمرین مته
drill تمرین کردن
warm down تمرین سبک
field exercise تمرین رزمی
fartlek تمرین دو استقامت
practises ورزش تمرین
practicing ورزش تمرین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com