Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
scouring
تمیز کاری
Other Matches
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
cassation
تمیز
cleanly
تمیز
scrubby
تمیز
cleaned
تمیز
dapper
تمیز
discernment
تمیز
discretion
تمیز
mense
حس تمیز
dinky
تمیز
cleans
تمیز
neat and tidy
تر و تمیز
cleanest
تمیز
contradistinction
تمیز
secernment
تمیز
distinctions
تمیز
distinction
تمیز
age of discretion
سن تمیز
neatest
تمیز
discrimination
تمیز
age of reason
سن تمیز
neater
تمیز
pure
تمیز
purer
تمیز
purest
تمیز
neat
تمیز
spiffy
تمیز
clean
تمیز
discerned
تمیز دادن
discriminator
تمیز دهنده
clean
تمیز کردن
discriminating intellect
قوه تمیز
discern
تمیز دادن
epicritic
تمیز دهنده
squeaky clean
بسیار تمیز
grooming
تمیز کردن
indiscriminately
بدون تمیز
high court of
دیوانعالی تمیز
distinguishable
قابل تمیز
cleanses
تمیز کردن
cleaned
تمیز کردن
individuate
تمیز دادن
indiscernible able
تمیز ندادنی
cleanest
تمیز کردن
cleansed
تمیز کردن
cleans
تمیز کردن
discriminable
قابل تمیز
discerns
تمیز دادن
wisp
تمیز کردن
do the cleaning
تمیز کردن
clean house
تمیز کردن
scourer
تمیز کننده
replotting
تمیز کردن
clean bill of lading
بارنامه تمیز
refined
تمیز کرده
supreme court
دیوان تمیز
sensory discrimination
تمیز حسی
differentiating
تمیز دادن
superior court
دادگاه تمیز
scourers
تمیز کننده
wisps
تمیز کردن
identification
تطبیق تمیز
stimulus discrimination
تمیز محرک
discernible
قابل تمیز
clean
تمیز کردن
differentiates
تمیز دادن
differentiate
تمیز دادن
cleanse
تمیز کردن
indiscreet
بی تمیز بی احتیاط
high court of cassation
دیوان عالی تمیز
scrub
خراشیدن تمیز کردن
This isn't clean.
این تمیز نیست.
scrubbed
خراشیدن تمیز کردن
spic and span
<idiom>
خیلی تمیز ومرتب
antiseptic
تمیز و پاکیزه مشخص
scrubbing
خراشیدن تمیز کردن
hight court of cassetion
دیوان عالی تمیز
clean
تمیز کردن چیزی
emblazoned
تمیز چاپیا دوختهشده
scrubs
خراشیدن تمیز کردن
prim
خیلی محتاط تمیز
discreet
دارای تمیز وبصیرت
discriminative
وابسته به تبعیض یا تمیز
cleans
تمیز کردن چیزی
pick up
<idiom>
تمیز ،مرتب کردن
cleanest
تمیز کردن چیزی
cleaned
تمیز کردن چیزی
antiseptics
تمیز و پاکیزه مشخص
spruce up
<idiom>
مجددا آراستن ،تمیز کردن
absterge
تمیز کردن شستشو دادن
cleansers
وسیله یا ماده تمیز کننده
smugness
تمیز کردن سروصورت دادن به
smugly
تمیز کردن سروصورت دادن به
cleanser
وسیله یا ماده تمیز کننده
smug
تمیز کردن سروصورت دادن به
distinctively
بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
dry clean
لباس را بابخار تمیز کردن
glid
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
secern
تجزیه طلب شدن تمیز دادن
tassels
پارچه برای تمیز کردن تیر
tassel
پارچه برای تمیز کردن تیر
I want these clothes cleaned.
من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
denotative
دارای قوه تفکیک یا تمیز تمیزی
indistinguishable
غیر قابل تشخیص تمیز ندادنی
epicritic
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
racking
تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
differentiation
فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
mop
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
graving dock
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
drilling pattern
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
head
دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
clean-up
عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
clean up
عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
vacuum
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
mosaics
موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery
سرب کاری کارخانه سرب کاری
individualizing
تمیز دادن تشخیص دادن
individualizes
تمیز دادن تشخیص دادن
individualized
تمیز دادن تشخیص دادن
decern
تشخیص دادن تمیز دادن
scavenged
سپوری کردن تمیز کردن
scavenge
سپوری کردن تمیز کردن
scavenges
سپوری کردن تمیز کردن
individualize
تمیز دادن تشخیص دادن
individualising
تمیز دادن تشخیص دادن
individualises
تمیز دادن تشخیص دادن
individualised
تمیز دادن تشخیص دادن
focussing
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
parget
گچ کاری
inaction
بی کاری
effective
کاری
curry
کاری
under employment
کم کاری
slobbery
تف کاری
curries
کاری
impotence
کاری
active
کاری
plasterwork
گچ کاری
malfunctions
کژ کاری
malfunctioned
کژ کاری
malfunction
کژ کاری
currie
کاری
electroplating
اب کاری
feckful
کاری
curry powders
کاری
plastering
گچ کاری
impotency
کاری
intent on doing anything
کاری
curry powder
کاری
flower piece
گل کاری
hypofunction
کم کاری
metallurgy
فلز کاری
plumbing
سرب کاری
extrudes
چکش کاری
pique
منبت کاری
burnishing
پرداخت کاری
metalwork
فلز کاری
forming
فرم کاری
extrude
چکش کاری
extruded
چکش کاری
amalgamates
ملغمه کاری
by way of reciprocation
درعوض
[کاری]
brickwork
سفت کاری
glazing
شیشه کاری
elegance
ریزه کاری
active cell
خانه کاری
acrography
گچ کاری برجسته
illuminations
تذهیب کاری
latticework
شبکه کاری
by way of reciprocation
به جای
[کاری]
amalgamating
ملغمه کاری
misconduct
خلاف کاری
extravagantly
با افراط کاری
in return
درعوض
[کاری]
burnishing
صیقل کاری
amalgamated
ملغمه کاری
amalgamate
ملغمه کاری
lubrication
روغن کاری
welding
جوش کاری
acting
فعال کاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com