Dictiornary-Farsi | تناوب بدون انقطاع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
continuance	تناوب بدون انقطاع


Other Matches

light period	دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
frequencies	زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency	زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
rupturing	انقطاع
ruptures	انقطاع
rupture	انقطاع
curtailment	انقطاع
discontinuity	انقطاع
discontinuities	انقطاع
interruptions	انقطاع
interruption	انقطاع
let-ups	انقطاع
stoppage	انقطاع
let up	انقطاع
let-up	انقطاع
slacks	انقطاع
slackest	انقطاع
cessation	انقطاع
slack	انقطاع
stoppages	انقطاع
disruptive strength	استحکام انقطاع
pour	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
poured	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
pouring	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
pours	ریزش بلا انقطاع ومسلسل
shifts	تناوب
shifted	تناوب
periodicity	تناوب
shift	تناوب
frequence	تناوب
subalternation	تناوب
frequentation	تناوب
alternation	تناوب
alternator	تناوب گر
off and on	تناوب
periods	تناوب
alternators	تناوب گر
period	تناوب
intermittence	تناوب
period	دوره تناوب
polyphase alternator	تناوب گر چندفازی
aperiodic circuit	مدار بی تناوب
polyphase generator	تناوب گر چندفازی
pulse period	تناوب پالس
return perion	دوره تناوب
frequencies	فرکانس تناوب
recurrence interval	دوره تناوب
single phase generator	تناوب گر تک فاز
metagenesis	تناوب تولید
periods	دوره تناوب
three phase generator	تناوب گر سه فاز
two phase generator	تناوب گر دو فازی
double alternation	تناوب مضاعف
frequency	فرکانس تناوب
cycle time	زمان تناوب
orbital period	تناوب مداری
period of roll	دوره تناوب
metagenesis	تناوب نسل ها
lift frequency	تناوب حمل و نقل
second long period	تناوب بزرگ دوم
period of roll	زمان تناوب چرخش
cycled	تناوب پریود سیکل
cycle	تناوب پریود سیکل
cycle time	زمان تناوب عمل
earthquake period	دوره تناوب زلزله
sidereal period	دوره تناوب نجومی
first long period	تناوب بزرگ اول
period	زمان تناوب دوره
synodic period	دوره تناوب هلالی
periods	زمان تناوب پریود
period	زمان تناوب پریود
periods	زمان تناوب دوره
cycles	تناوب پریود سیکل
arresting system cycle time	زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
third long period	تناوب بزرگ مرتبه سوم
wave period	زمان تناوب امواج دریا
half life period	تناوب یا دوره نیم عمر
impluse period	زمان تناوب ضربه جریان
frequency medulation	تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
sing-songs	تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-song	تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
low frequency	امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
camera cycling rate	نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
electromagnetic wave	موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
cycle per second	سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
lap turn	زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
acheilous	بدون لب
ex-	بدون
unstressed	بدون مد
and no mistake	بدون شک
to a certainty	بدون شک
acheilos	بدون لب
wanting	بدون
ex	بدون
bottomless	بدون ته
obtrusively	بدون حق
indubitable	بدون شک
not nearctic	بدون
goalless	بدون گل
sans	بدون
undoubtedly	بدون شک
but	بدون
without	بدون
doubtlessly	بدون شک
undoubted	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
unfeigned	بدون تصنع
pathless	بدون جاده
scoreless	بدون امتیاز
undeviating	بدون انحراف
unoccupied	بدون مستاجر
unadvised	بدون اطلاع
unattended	بدون متصدی
undeviating	بدون تردیدرای
unaligned	بدون صف ارایی
unblushing	بدون شرم
on the square	بدون کجی
safely	بدون خطر
unequivocally	بدون ابهام
soilless	بدون خاک
shockless	بدون ضربه
recoilless	بدون لنگر
shadeless	بدون سایه
searchless	بدون جستجو
sans recours	بدون رجوع
consistently	بدون تناقض
sans ceremonie	بدون تشریفات
faultless	بدون خطا
run on	بدون وقفه
quiescently	بدون جنبش
stemless	بدون تنه
unequivocal	بدون ابهام
toeless	بدون پنجه
terrorless	بدون ترس
termless	بدون شرط
tenantless	بدون مستاجر
indiscriminately	بدون تمیز
unceasing	بدون وقفه
constantly	بدون تغییر
strikeless	بدون ضربت
prosaically	بدون لطافت
stemless	بدون ساقه
free from backlash	بدون لقی
disconnectedly	بدون ارتباط
dimensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون اندازه
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
deice	بدون یخ کردن
degas	بدون گازکردن
discontinuously	بدون اتصال
undue	بدون مداخله
unfurnished	بدون اثاثیه
immediately	بدون واسطه
flavorless	بدون مزه
failure free	بدون خرابی
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
toothless	بدون دندانه
continuously	بدون توقف
unresponsive	بدون احتیاط
confidently	بدون شبهه
dealated	بدون بال
blankly	بدون مقصودیامعنی
achlamydeous	بدون پوشش
achromatic	بدون ترخیم
asymptomatic	بدون علامت
achromic	بدون ترخیم
acid free	بدون اسید
acold	بدون احساسات
anechoic	بدون انعکاس
acranial	بدون کاسهء سر
acarpous	بدون میوه
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
vainly	بدون نتیجه
cordless	بدون سیم
by rote	بدون فکر
bloodlessly	بدون خونریزی
unalloyed	بدون الیاژ
adrift	بدون هدف
unselfish	بدون خودخواهی
bareheaded	بدون کلاه
ametabolous	بدون دگردیسی