Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
English
Persian
marihuana
تنباکوی وحشی بیابانی
marijuana
تنباکوی وحشی بیابانی
Other Matches
indian tobacco
تنباکوی هندی
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
cud
تنباکوی جویدنی تفکر
the reek of tobacco
بوی تنباکوی مانده
smoking tobacco
توتون یا تنباکوی کشیدنی
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
desert pavement
سنگفرش بیابانی
charlock
خردل بیابانی
Bedouins
عرب بیابانی
Bedouin
عرب بیابانی
peppermint
نعناع بیابانی
peppermints
نعناع بیابانی
pinaster
کاج بیابانی
sarsaparilla
عشبه بیابانی
mentha piperita
نعناع بیابانی
sheepherder
شبان بیابانی
gerbille
موش بیابانی یربوع
gerbils
موش بیابانی یربوع
gerbil
موش بیابانی یربوع
hedge garlic
یکجورخردل بیابانی که بوی سیرمیدهدودرطب انرابکارمیبرند
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
savage
وحشی
savaged
وحشی
savages
وحشی
sylvatic
وحشی
feral
وحشی
ferine
وحشی
ruffians
وحشی
ruffian
وحشی
boarish
وحشی
anthropophagus
وحشی
Gothic
وحشی
gris
وحشی
savaging
وحشی
barbaric
وحشی
undaunted
وحشی
hare brained
وحشی
rambunctious
وحشی
ungovernable
وحشی
wilds
وحشی
ferocious
وحشی
truculent
وحشی
unshapen
وحشی
unmannerly
وحشی
uncivilized
وحشی
unshaped
وحشی
wildest
وحشی
wild
وحشی
ruttish
وحشی
barbarous
وحشی
barbarize
وحشی کردن
barbarise
وحشی کردن
mallard
اردک وحشی
charlock
خردل وحشی
savaging
وحشی شدن
savages
وحشی شدن
savages
وحشی کردن
savaging
وحشی کردن
Wild West
غرب وحشی
tiger cat
گربه وحشی
horsemint
نعناع وحشی
imbrute
وحشی شدن
semi barbarian
نیم وحشی
manlike
جنس نر وحشی
saracen
کافر وحشی
mustang
اسب وحشی
onion couch
یکجور جو وحشی
toadflax
کتان وحشی
gothicism
وحشی گری
wildness
وحشی گری
wildling
حیوان وحشی
wild rice
برنج وحشی
farouche
وحشی صفت
fellness
وحشی گری
feral child
کودک وحشی
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
onion grass
یکجور جو وحشی
uncivil
وحشی بی ادب
grossing
وحشی توده
grossest
وحشی توده
wildfowl
اردک وحشی
grosser
وحشی توده
wildlife
حیوانات وحشی
bestiality
وحشی گری
grossed
وحشی توده
parsnip
هویج وحشی
wildcats
گربه وحشی
wildcat
گربه وحشی
headache
خشخاش وحشی
bullock
گوساله وحشی
headaches
خشخاش وحشی
bullocks
گوساله وحشی
buffaloes
گاو وحشی
buffalo
گاو وحشی
brutalizing
وحشی شدن
brutalising
وحشی شدن
brutalizes
وحشی شدن
parsnip
زردک وحشی
mallards
اردک وحشی
brutalize
وحشی شدن
brutalises
وحشی شدن
brutalized
وحشی شدن
uncivilly
وحشی بی ادب
brutalised
وحشی شدن
gross
وحشی توده
savage
وحشی شدن
savage
وحشی کردن
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
cheetah
یوزپلنگ وحشی
parsnips
زردک وحشی
grosses
وحشی توده
savaged
وحشی شدن
savaged
وحشی کردن
parsnips
هویج وحشی
wild parsley
انواع هویج وحشی
sheldrake
اردک وحشی دریایی
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
perfection of savagery
نهایت وحشی گری
ruffianly
گردن کلفت وحشی
the african savages
وحشی های آفریقا
madcap
ادم بی پروا و وحشی
buffs
گاو وحشی زردنخودی
buff
گاو وحشی زردنخودی
perfection of savagery
کمال وحشی گری
troglodyte
انسانهای غارنشین وحشی
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
brutal
حیوان صفت وحشی
barbarise
وحشی گری کردن
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
leopards
پلنگ گربه وحشی
brent
یکجورغاز وحشی کوچک
caprifig
درخت انجیر وحشی
mallard
نوعی مرغابی وحشی
ferocity
وحشی گری سبعیت
styrax
بوته وحشی جاوی
mallards
نوعی مرغابی وحشی
greylag
غاز وحشی اروپایی
feral
حیوان شکاری وحشی
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
barbarian
ادم وحشی یابربری
barbarians
ادم وحشی یابربری
leopard
پلنگ گربه وحشی
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
wilding
گیاه یا میوه خودرو وحشی
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
masterwort
سنبل ختایی جاوه وحشی
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
catamountain
ادم پس کوهی و وحشی صفت
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
catamount
ادم پس کوهی و وحشی صفت
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
polecat
موش خرمای وحشی اروپایی
polecats
موش خرمای وحشی اروپایی
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
cougar
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
cougars
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
roughrider
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
passanger
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
kheda
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
pandours or doors
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking
شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
succory
کاسنی تلخ کاسنی وحشی
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
heathenize
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com