Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (26 milliseconds)
English
Persian
declassified
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Other Matches
degrade
تنزل رتبه دادن
degrades
تنزل رتبه دادن
demoting
تنزل رتبه دادن
demote
تنزل رتبه دادن
demotes
تنزل رتبه دادن
demoted
تنزل رتبه دادن
demotion
تنزل رتبه
degradation
تنزل رتبه
comedown
تنزل رتبه ومقام
playdown
تنزل دادن کوچک کردن
disrate
پست کردن تقلیل رتبه دادن
scores
رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
scored
رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
score
رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
write down
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
advances
ترقی دادن ترفیع رتبه دادن
lowered
تنزل دادن
reduce
تنزل دادن
degrade
تنزل دادن
lowering
تنزل دادن
reduces
تنزل دادن
lower
تنزل دادن
reducing
تنزل دادن
degrades
تنزل دادن
lowers
تنزل دادن
devalues
تنزل قیمت دادن
devalued
تنزل قیمت دادن
devalue
تنزل قیمت دادن
devaluate
تنزل قیمت دادن
roll back
عمل تنزل دادن
devaluing
تنزل قیمت دادن
advancing
<adj.>
ترفیع رتبه دادن
advance
ترفیع رتبه دادن
exchange depareciation
تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
write down
تنزل دادن بهای اسمی سهام
collogue
توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
to go backward
تنزل کردن
fall
تنزل کردن
degrade
تنزل کردن
to come down with a run
تنزل کردن
degrades
تنزل کردن
fall off
<idiom>
تنزل کردن
declines
تنزل کردن کاستن
declined
تنزل کردن کاستن
declining
تنزل کردن کاستن
to sink in the scale
در مقام تنزل کردن
decline
تنزل کردن کاستن
demonetize
تنزل پیدا کردن
ranked
رتبه بندی کردن
rank
رتبه بندی کردن
ranks
رتبه بندی کردن
degree
رتبه بندی کردن
degrees
رتبه بندی کردن
decays
فاسد شدن تنزل کردن
decayed
فاسد شدن تنزل کردن
decay
فاسد شدن تنزل کردن
decaying
فاسد شدن تنزل کردن
to act
[as somebody]
عمل کردن
[به عنوان رتبه ای]
nose dive
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
downgrading
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrade
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgraded
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrades
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
backside
محرمانه
backsides
محرمانه
arcane
محرمانه
in secret
محرمانه
in private
محرمانه
confidentially
محرمانه
confidential
محرمانه
esoteric
محرمانه
hush hush
محرمانه
tete a tete
محرمانه
privates
محرمانه
secret
محرمانه
necessary house
محرمانه
secrets
محرمانه
private code
کد محرمانه
privily
محرمانه
private
محرمانه
restricted
محرمانه
jackes
محرمانه
subrosa
محرمانه
hush-hush
محرمانه
cheek by jowl
محرمانه
privately
محرمانه
confidental
محرمانه
classified
محرمانه
sagged
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
closed meeting
گردهمایی محرمانه
closed
محرمانه بسته
closed conference
گردهمایی محرمانه
in confidence
بطور محرمانه
surreptitious
پنهان محرمانه
private
محرمانه سرجوخه
secrecy
محرمانه بودن
privy
خصوصی محرمانه
off-the-record
محرمانه و خصوصی
surreptitiously
محرمانه جانشین
privates
محرمانه سرجوخه
off the record
محرمانه و خصوصی
confides
محرمانه گفتن
confided
محرمانه گفتن
conclaves
انجمن محرمانه
privileged communication
مدارک محرمانه
private code
رمز محرمانه
private talk
گفتگوی محرمانه
confide
محرمانه گفتن
backstage
محرمانه خصوصی
privity
موضوع محرمانه
confidential
خیلی محرمانه
conclave
انجمن محرمانه
tip
محرمانه رساندن نوک
confidential
دارای ماموریت محرمانه
tipping
محرمانه رساندن نوک
underground
تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
secret services
دستگاه محرمانه دولت
data privacy
محرمانه بودن داده ها
behind the stage
<adj.>
<adv.>
محرمانه
[اصطلاح مجازی]
secret service
دستگاه محرمانه دولت
hugger mugger
تنهایی مطلب محرمانه
tipster
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
underplot
دسیسه محرمانه دوز و کلک
tipsters
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
snoopy
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
get wise to something/somebody
<idiom>
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
administrative crypto account
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
to give one the straight tip
محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
discipline
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
top-secret
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
top secret
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
under the rose
نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
putsch
توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
to have a closed meeting
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
putsches
توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
regress
تنزل
depreciation
تنزل
step backwards
تنزل
fall
تنزل
regression
تنزل
decadency
تنزل
reduction
تنزل
declines
تنزل
declining
تنزل
set back
تنزل
declined
تنزل
decline
تنزل
reductions
تنزل
degression
تنزل
degradation
تنزل
abate
تنزل
abated
تنزل
abates
تنزل
contraction
تنزل
abating
تنزل
contractions
تنزل
decadence
تنزل
decreases
تنزل
decreased
تنزل
decrease
تنزل
Between you , me and the gatepost. Between ourselves .
میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
rank
رتبه
stationed
رتبه
of the same grade
هم رتبه
stations
رتبه
run of the mine
بی رتبه
station
رتبه
degree
رتبه
ranked
رتبه
degrees
رتبه
stepping
رتبه
order
رتبه
step
رتبه
grade
رتبه
grades
رتبه
ranks
رتبه
coordinate
هم رتبه
from within the ranks of
از رتبه
mark down
تنزل قیمت
depreciative
تنزل دهنده
cut rate
تنزل قیمت
retrograde
تنزل کننده
devaluation
تنزل نرخ
fall
تنزل کرد ن
decays
خرابی تنزل
magnetic declination
تنزل مغناطیسی
deflation
تنزل قیمت
magnetic decay
تنزل مغناطیسی
decaying
خرابی تنزل
depreciator
تنزل دهنده
forfeiture
تنزل ارزش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com