Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English
Persian
bank discount
تنزیل بانکی
Other Matches
clearing banks
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing bank
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
discounted
تنزیل
discount
تنزیل
discounting
تنزیل
interests
تنزیل
interest
تنزیل
discounts
تنزیل
degrades
تنزیل رتبه
discount broker
دلال تنزیل
discount house
موسسه تنزیل
bill broker
واسطه تنزیل
fluctuation
ترقی و تنزیل
rate of discount
نرخ تنزیل
degrade
تنزیل رتبه
usurious
تنزیل خوار
factoring agent
عامل تنزیل
discount rate policy
سیاست نرخ تنزیل
discount with
تنزیل کردن برات
discount without recourse
تنزیل بدون حق رجوع
the interst accumulated
تنزیل ان روی هم رفت
social discount rate
نرخ تنزیل اجتماعی
rediscount rate
نرخ تنزیل مجدد
private rate of discount
نرخ تنزیل خصوصی
bank rate of discount
نرخ رسمی تنزیل
to put out money to interest
پول تنزیل دادن
discounted value
ارزش تنزیل شده
bottom
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottoms
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
downgrading
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
discount
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
discounted
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
discounting
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
discounts
با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
downgrade
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgraded
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrades
جمع و جور کردن تنزیل رتبه
discount house
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
factoring agent
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
discounted cash flow
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
bank rate
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
bank check
چک بانکی
bank guarantee
ضمانت بانکی
bank giro
جیروی بانکی
bank failure
ورشکستگی بانکی
bank loan
وام بانکی
bank expansion
گسترش بانکی
banker's bill
صورتحساب بانکی
bank interest
بهره بانکی
bank liabilities
بدهیهای بانکی
bank deposit
سپرده بانکی
consortium of bankers
کنسرسیوم بانکی
change over
انتقال بانکی
bank transfers
انتقالات بانکی
bank reserves
ذخایر بانکی
bank pass book
دفترچه بانکی
bank liabilities
تعهدات بانکی
bank draft
حواله بانکی
bank statements
صورتحساب بانکی
bank statement
صورتحساب بانکی
bank account
حساب بانکی
bank accounts
حساب بانکی
banking
کار بانکی
bank reserves
اندوختههای بانکی
clearing
تهاتر بانکی
clearings
تهاتر بانکی
account with
[at]
a bank
حساب بانکی
bank rate
نرخ بانکی
bank draft
برات بانکی
bank credit
اعتبار بانکی
bank commission
کارمزد بانکی
bank charges
هزینههای بانکی
bank charge
هزینههای بانکی
bank bond
ضمانت بانکی
bank bill
حواله بانکی
bank advance
وام بانکی
bank discount
تخفیف بانکی
bank discount
سپردههای بانکی
bank acceptance
قبولی بانکی
bank holidays
تعطیلات بانکی
bank contraction
انقباض بانکی
volume of bank credit
حجم اعتبارات بانکی
letter of credit
اعتبار نامه بانکی
checking account
حساب جاری بانکی
bank statement
صورت حساب بانکی
bank statements
صورت حساب بانکی
banking deposit account
حساب سپرده بانکی
bank rate
نرخ بهره بانکی
bank development
گسترش شبکه بانکی
bank guarantee
ضمانت نامه بانکی
checking accounts
حساب جاری بانکی
liability
تعهد موجودی بانکی
liabilities
تعهد موجودی بانکی
clearings
نقل وانتقال بانکی
joint account
حساب بانکی مشترک
clearing
نقل وانتقال بانکی
bankable
قابل نقل وانتقال بانکی
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
giros
خدمات بانکی اداره پست
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
giro
خدمات بانکی اداره پست
discount rate
نرخ ثابت نزول بانکی
cashing
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
I deposited the money in my bank account .
پول را به حساب بانکی ام ریختم
bankbook
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
negotiating bank
بانکی که اسناد را معامله میکند
penny bank
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
time deposit
سپردهء بانکی مدت دار
land bank
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
over-the-counter interbank transactions
داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
demand deposit
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
30% down payment against bank guaranty
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
advising bank
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
excess preserves
اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
trust company
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
usury
تنزیل خواری حرام خواری
usurer
سود خوار- تنزیل خوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com