Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
buoyage
تنطیم محل راهنماهای شناور
Other Matches
controller
تنطیم کننده
controllers
تنطیم کننده
manual adjustment
تنطیم دستی
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
presents
کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presented
کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
present
کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presenting
کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
iceberg
کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated
شناور شدن شناور بودن
floats
شناور شدن شناور بودن
float
شناور شدن شناور بودن
gull
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
floats
شناور
afloat
شناور
free swimming
شناور
float bridge
پل شناور
floating bridge
پل شناور
on the float
شناور
nectonic
شناور
flying bridge
پل شناور
floaty
شناور
vessel
شناور
drift ice
یخ شناور
above water
<adj.>
شناور
buoyant
شناور
floating fundation
پی شناور
bouyant foundation
پی شناور
float
شناور
pack ice
یخ شناور
floating
شناور
vessels
شناور
pontoon
پل شناور
pontoons
پل شناور
floated
شناور
ballcock
شناور
ballcocks
شناور
vessels
یگان شناور
float valve
دریچه شناور
float test
ازمون شناور
dipping enamel
لعاب شناور
float guage
اشل شناور
float into position
شناور شدن
dipping varnish
لاک شناور
vessel
یگان شناور
drifting mine
مین شناور
barge
تراده شناور
barged
تراده شناور
adrift
شناور مهارشده
bouyancy pump
پمپ شناور
bays
پل رابط در پل شناور
floater
جسم شناور
antisurface
ضد ناوهای شناور
baying
پل رابط در پل شناور
bayed
پل رابط در پل شناور
carburetor float
شناور کاربراتور
bay
پل رابط در پل شناور
bouyant foundation
پایه شناور
fluxed electrode
الکترود شناور
barges
تراده شناور
dipped electrode
الکترود شناور
float well
چاه شناور
levitative
شناور در هوا
zooplankton
جانوران شناور
oil slick
نفت شناور
oil slicks
نفت شناور
submersible pump
پمپ شناور
submergible pump
پمپ شناور
pontoon bridge
پل شناور قایقی
floating aquatics
ابزیان شناور
floating audress
نشانی شناور
floating charactep
دخشه شناور
floating dock
حوض شناور
floating grid
شبکه شناور
floating gyro
ژایرو شناور
floating mine
مین شناور
floating point
با ممیز شناور
floating point
ممیز شناور
nekton
جانور شناور
ice field
یخزار یخ شناور
immersion thermometer
دماسنج شناور
life bouy
رهنمای شناور
natatores
مرغان شناور
phytoplankton
گیاهان شناور
plunge valve
سوپاپ شناور
plunger piston
پیستون شناور
floe
تخته یخ شناور
icebergs
توده یخ شناور
iceberg
توده یخ شناور
wafting
شناور ساختن
floats
شناور شدن
floated
شناور بودن
wafts
شناور ساختن
buoys
رهنمای شناور
floated
شناور شدن
floats
شناور بودن
wafted
شناور ساختن
waft
شناور ساختن
booms
دستگاه شناور
plunger
پیستون شناور
plungers
پیستون شناور
lifebuoy
گوی شناور
lifebuoys
گوی شناور
immersion heater
اب گرم کن شناور
immersion heaters
اب گرم کن شناور
boom
دستگاه شناور
boomed
دستگاه شناور
booming
دستگاه شناور
float
شناور بودن
pontoons
طراده شناور
pontoon
طراده شناور
buoy
شناور ساختن
buoy
راهنمای شناور در اب
buoying
جسم شناور
buoyed
رهنمای شناور
buoyed
جسم شناور
buoyed
شناور ساختن
buoying
شناور ساختن
buoyed
راهنمای شناور در اب
pontoons
اسکله شناور
buoying
رهنمای شناور
pontoon
اسکله شناور
buoy
رهنمای شناور
buoys
جسم شناور
swim
شناور شدن
buoys
راهنمای شناور در اب
float
شناور شدن
buoys
شناور ساختن
buoying
راهنمای شناور در اب
buoy
جسم شناور
swims
شناور شدن
light buoy
راهنمای شناور چراغدار
floating point operation
عملیات ممیز شناور
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
rafts
دسته الوار شناور بر اب
floating point number
عدد با ممیز شناور
raft
دسته الوار شناور بر اب
floating point constant
ثابت ممیز شناور
plunger
شناور کاربوراتور غوطه ور
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
submersible
غوطه ور شناور زیرابی
short scope buoy
بویه شناور قائم
power driven vessel
یگان شناور موتوری
popping plug
طعمه ماهیگیری شناور
floated
روی اب نگهداشتن شناور
plunge battery
باتری با الکترد شناور
floating base
پایگاه شناور دریایی
natant
شناور یامتحرک دراب
floats
روی اب نگهداشتن شناور
watching mine
مین شناور در سطح اب
floating point
ممیز شناور
[ریاضی]
floating rate of exchange
نرخ شناور ارز
floating point rutine
روال ممیز شناور
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
float
روی اب نگهداشتن شناور
floating exchange rate
نرخ شناور ارز
wrecks
شناور غرق شده
bottom mine
مین شناور عمقی
popper
طعمه شناور ماهیگیری
buoyant mine case
جعبه مین شناور
consolidated pack ice
مجموعه یخهای شناور
drift fishing
ماهیگیری از قایق شناور
wrecking
شناور غرق شده
snagline mine
مین با شاخک شناور
plungers
شناور کاربوراتور غوطه ور
wreck
شناور غرق شده
back float
شناور شدن روی اب
floating drydock
حوضچه شناور خشک
poppers
طعمه شناور ماهیگیری
center of buoyancy
مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
drifted
جسم شناور برف باداورده
float
شناور ساختن روی اب ایستادن
immerses
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersing
غوطه ور کردن شناور نمودن
floated
شناور ساختن روی اب ایستادن
wafter
چیز شناور بر روی هوایا اب
release sinker
رها کننده مین شناور
wreck vessel
شناور کشتی غرق شده
bouquet mine
نوعی مین شناور خوشهای
immersed
غوطه ور کردن شناور نمودن
immerse
غوطه ور کردن شناور نمودن
floats
شناور ساختن روی اب ایستادن
lily pad
برگ شناور زنبق ابی
floating point number
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
drift
جسم شناور برف باداورده
hovered
پلکیدن شناور واویزان بودن
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
hovers
پلکیدن شناور واویزان بودن
hover
پلکیدن شناور واویزان بودن
drifts
جسم شناور برف باداورده
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
drifting
جسم شناور برف باداورده
chess
سطح شیب دار پل شناور
deadman's float
شناور بودن با دستهای باز
gate vessel
شناور درب حوض تعمیرات ناو
spur shore
دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
jelly fish float
شناور شدن در اب با دست وپای دراز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com