Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
airburst ranging
تنظیم تیر زمانی بالا
Search result with all words
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
Other Matches
high burst
تیر زمانی بالا
turnaround time
مدت زمانی تنظیم جهت جریان داده در سیستم یک طرفه
voltage
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
voltages
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
elevations
تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevation
تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
images
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
image
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
whilom
یک زمانی
temporal
زمانی
contemporaneousness
هم زمانی
time limit
حد زمانی
time sense
حس زمانی
synchronization
هم زمانی
simultaneeity
هم زمانی
time limits
حد زمانی
synchrony
هم زمانی
eternities
بی زمانی
timeline
خط زمانی
monomial
یک زمانی
on
<prep.>
در
[زمانی]
onetime
یک زمانی
eternity
بی زمانی
sometime
یک زمانی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
temporal
جسمانی زمانی
timetrend
روند زمانی
timer switch
کلید زمانی
time scale
مقیاس زمانی
time yield limit
حد تسلیم زمانی
time limits
محدودیت زمانی
time limits
محدوده زمانی
time yield
تسلیم زمانی
time lag
فاصله زمانی
time limit
محدوده زمانی
time constant
ثابت زمانی
time disorientation
گم گشتگی زمانی
time dilation
پارادوکس زمانی
time division multiplex
تسهیم زمانی
time lags
تاخیر زمانی
time bar
محدودیت زمانی
time sharing
اشتراک زمانی
time scales
مقیاس زمانی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
throughput time
اشتراک زمانی
time series
سریهای زمانی
time interval
فاصله زمانی
time path
مسیر زمانی
time score
نمره زمانی
time schedule
برنامه زمانی
temporal sign
علامت زمانی
time preference
ترجیح زمانی
time priority
تقدم زمانی
time preference
رجحان زمانی
time preference
ارجحیت زمانی
time priority
اولویت زمانی
time horizon
افق زمانی
temporal maze
ماز زمانی
time division multiplexing
تسهیم زمانی
time table
جدول زمانی
time study
بررسی زمانی
time error
خطای زمانی
time estimation
براورد زمانی
time fire
تیر زمانی
time slice
برش زمانی
time flutter
اختلال زمانی
time jitter
اختلال زمانی
time limit
محدودیت زمانی
time fuse
ماسوره زمانی
time lag
تاخیر زمانی
unit of time
واحد زمانی
discrete time
با گسستگی زمانی
pressure of time
فشار زمانی
time quantum
ذره زمانی
time pressure
فشار زمانی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
continuous time
با پیوستگی زمانی
lapse
فاصله زمانی
lapses
فاصله زمانی
lapsing
فاصله زمانی
clock paradox
پارادکس زمانی
lag
تاخیر زمانی
in a short time
در اندک زمانی
interval
فاصله زمانی
timeline
تسلسل زمانی
yore
در زمانی بسیاردور
schedules
برنامه زمانی
no longer
نه بیشتر
[زمانی]
no longer
نه دیگر
[زمانی]
scheduled
برنامه زمانی
schedule
برنامه زمانی
lagged
تاخیر زمانی
lags
تاخیر زمانی
timetabled
برنامه زمانی
time lags
فاصله زمانی
timed
زمانی موقعی
timetable
برنامه زمانی
time frame
چارچوب زمانی
timetabling
برنامه زمانی
time frames
چارچوب زمانی
time
زمانی موقعی
timetables
برنامه زمانی
vintage model
الگوی زمانی
flashback
وقفه زمانی
times
زمانی موقعی
When I came in
زمانی که من تو آمدم
time base
مبدا زمانی
flashbacks
وقفه زمانی
since he was in petticoats
از زمانی که بچه بود
chronologic
دارای ربط زمانی
time average symmetry
تقارن میانگین زمانی
time lags
فاصله زمانی مرده
capacitive time constant
ثابت زمانی فرفیت
input time constant
ثابت زمانی اولیه
tdm
تسهیم زمانی ultiplexing
asynchronous time division multiplexing
تسهیم زمانی ناهمگام
cotidal
دارای هم زمانی در طغیان اب
o technique
تحلیل عوامل زمانی
cross sectional data
داده ها در یک مقطع زمانی
monsoons
باد وباران زمانی
rate of time preference
نرخ برتری زمانی
age hardening
سخت گردانی زمانی
distributed lag
توزیع فاصله زمانی
low time constant
ثابت زمانی کوچک
monsoon
باد وباران زمانی
time lag
فاصله زمانی مرده
synchronizes
انطباق زمانی داشتن
synchronize
انطباق زمانی داشتن
synchronising
انطباق زمانی داشتن
synchronises
انطباق زمانی داشتن
aging
سخت گردانی زمانی
synchronised
انطباق زمانی داشتن
serve time
<idiom>
زمانی رادرزندان بودن
magnetic time relay
رله زمانی مغناطیسی
vintage model
الگوی مقطع زمانی
time slicing
برش زمانی زدن
time slicing
تقسیم بندی زمانی
chronological
ترتیب زمانی وقوع
chronological
دارای ربط زمانی
time division multiplexing
انتقال چندتایی زمانی
inductive time constant
ثابت زمانی القا
timing
برنامه ریزی زمانی
time sampling
نمونه گیری زمانی
time series analysis
تحلیل سریهای زمانی
time series data
امار سریهای زمانی
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
chronograph
الت سنجش فواصل زمانی
phases
دوره زمانی اجرای برنامه
phase
دوره زمانی اجرای برنامه
time out
معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
final
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
finals
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
lap chart
جدول زمانی برای هر دور
phased
دوره زمانی اجرای برنامه
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
time constant of an exponential quantity
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
strain age harden
سخت کردن کرنشی زمانی
greatuncle
زمانی برابر 00852 سال
decision lag
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
marginal rate of time preference
نرخ نهائی ترجیح زمانی
social rate of time preference
نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
strain age hardening
سخت گردانی کرنشی زمانی
synchronous time division multiplexing
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
valve duration
مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
time utility
بهره گیری از شرایط زمانی
time table
جدول زمانی ورود و عزیمت
time out of minds
زمانی که کسی یاد ندارد
crippling
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
crippled
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
air hardening
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com