English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
timing تنظیم زمان احتراق موتور
Other Matches
timing تنظیم زمان عمل کردن موتور
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
order of fire ترتیب احتراق موتور
internal combustion engine موتور احتراق داخلی
internal combustion engines موتور احتراق داخلی
ignition system سیستم احتراق موتور
precombustion chamber engine موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
timing زمان احتراق
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
hung start شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
tune up موتور را تنظیم کردن
tune up <idiom> تنظیم موتور ماشین
concatenation motor control تنظیم زنجیری سرعت موتور
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
diesel ramjet موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
crossfiring اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
julian calendar تقومی که در سال 64 میلادی زمان ژولیوس سزار در روم تنظیم شده
premature ignition احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
fuze setting بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
phosphor صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند
times تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
single phase induction motor موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
inflammation احتراق
firing احتراق
burning احتراق
seeting on fire احتراق
combustion احتراق
explosions احتراق
ignition احتراق
oxidization احتراق
deflagration احتراق
arson احتراق
lighting احتراق
explosion احتراق
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time زمان جستجو زمان طلب
presents زمان حاضر زمان حال
presented زمان حاضر زمان حال
present زمان حاضر زمان حال
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
arrival زمان حضور زمان رسیدن
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting زمان حاضر زمان حال
ignition pulse ضربه احتراق
base ignition احتراق تحتانی
ignitable قابل احتراق
ignition pulse ایمپولز احتراق
ignition spark جرقه احتراق
ignition switch کلید احتراق
ignition pulse پالس احتراق
ignition lag تاخیر احتراق
igniter switch سوئیچ احتراق
igniter switch کلید احتراق
magneto ignition احتراق با مگنت
ignitibility قابلیت احتراق
two spark ignition احتراق دو جرقهای
ignition current جریان احتراق
ignitible قابل احتراق
ignition device وسیله احتراق
ignition اشتعال احتراق
duplex ignition احتراق دوگانه
ignition voltage ولتاژ احتراق
internal combustion احتراق داخلی
advanced ignition اوانس احتراق
inexplosive غیرقابل احتراق
dual ignition احتراق دو برقی
triple ignition احتراق سه برقی
ignition cable کابل احتراق
ignition by contact احتراق تماسی
igniting agent عامل احتراق
igniting spark جرقه احتراق
igniting point نقطه احتراق
firing accessories لوازم احتراق
burning brand نوع احتراق
ignition charge خرج احتراق
ignition choke پیچک احتراق
ignition condition حالت احتراق
ignition control کنترل احتراق
ignition by incandescence احتراق التهابی
firing position موقعیت احتراق
single ignition احتراق تک برقی
combustiblity قابلیت احتراق
heat of combustion گرمای احتراق
heat value گرمای احتراق
heating value گرمای احتراق
combustibility قابلت احتراق
external combustion احتراق خارجی
combustion area محفظه احتراق
combustion chamber محفظه احتراق
premature ignition احتراق زودرس
flame out قطع احتراق
flash point نقطه احتراق
misfiring احتراق ناقص
combustor محفظه احتراق
sulphur اصل احتراق
pre ignition زود احتراق
combustion efficiency بازده احتراق
combustion efficiency راندمان احتراق
surface burning احتراق سطحی
combustion اشتعال احتراق
hot bulb ignition احتراق سرسرخ
combustible قابل احتراق
combustible احتراق پذیر
sulfur اصل احتراق
ignition circuit مدار احتراق
ignitability قابلیت احتراق
firing order ترتیب احتراق
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
molar heat of combusion گرمای مولی احتراق
delay zction firing عمل احتراق با تاخیر
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
preignition احتراق قبل از وقت
ignition voltage فشار الکتریکی احتراق
compression ingition احتراق توسط فشار
make and break ignition احتراق با قطع و وصل
ignition temperature درجه حرارت احتراق
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
molar enthalpy of combusion انتالپی مولی احتراق
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
combustor سیستم احتراق توربین
combustible جسم قابل احتراق
explosively بطور قابل احتراق
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
ignition analyzer اسیلوگراف کنترل احتراق
constant pressure combustion احتراق در فشار ثابت
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
burning brand علامت احتراق نیمسوزی
incombustibility عدم امکان احتراق
incombustible غیر قابل احتراق
afterburning عملیات بعد از احتراق سوخت
capacitor discharge ignition سیستم احتراق با انرژی زیاد
firedamp گاز قابل احتراق معدن
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
vaporizing combustor سیستم احتراق توربین گاز
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
burner cans محفظه احتراق موتورهای توربینی
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
ignition احتراق اتش زدن مشتعل کردن
explosive قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
backfire احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfiring احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
backfired احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfires احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
execution 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com