Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
reculaulation order
تنظیم محاسبه مجدد
Other Matches
automatic recalculation
محاسبه مجدد خودکار
background recalculation
محاسبه مجدد پس زمینه
row wise recalculation
محاسبه مجدد سطری
natural recalculation
محاسبه مجدد طبیعی
optimal recalculation
محاسبه مجدد بهینه
column wise recalculation
محاسبه مجدد ستونی
manual recalculation
محاسبه مجدد دستی
reboot
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
reconsignment
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
static
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
backgrounds
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
background
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
low resolution graphics
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
hardest
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hard
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
initialize
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
static
MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
flopping
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
pseudo random
قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
halt
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
mflops
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
phosphor
صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
slide rules
خط کش محاسبه
prediction
محاسبه
calculation
محاسبه
predictions
محاسبه
slide rule
خط کش محاسبه
analysis
محاسبه
computing
محاسبه
computation
محاسبه
computations
محاسبه
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
arithmetic unit
واحد محاسبه
engineer's scale
خط کش محاسبه مهندسی
designs
طرح و محاسبه
computational
مربوط به یک محاسبه
dyscalculia
محاسبه پریشی
double counting
محاسبه مضاعف
design load
بارمبنای محاسبه
accounting price
قیمت محاسبه
design
طرح و محاسبه
recalculation
تجدید محاسبه
calculated field
فیلد محاسبه
computability
قابلیت محاسبه
compute
محاسبه کردن
nautical slide rule
خط کش محاسبه دریایی
cam calculation
محاسبه کرو
computational
اشتباه در محاسبه
calk
محاسبه کردن
computable
محاسبه پذیر
calculation sheet
برگ محاسبه
calculating machine
ماشین محاسبه
calculating factor
ضریب محاسبه
predicted
محاسبه شده
unit of account
واحد محاسبه
computes
محاسبه کردن
approximation
محاسبه ملایم
approximations
محاسبه ملایم
miscalculations
محاسبه اشتباه
miscalculation
محاسبه اشتباه
computation
نتیجه محاسبه
computations
نتیجه محاسبه
computed
محاسبه کردن
uncomputable
محاسبه ناپذیر
account
محاسبه نمودن
computed price
قیمت محاسبه شده
computation
نتیجه شمارش محاسبه
miscalculate
اشتباه محاسبه کردن
computed goto
جهش بر مبنای محاسبه
miscalculates
اشتباه محاسبه کردن
miscalculating
اشتباه محاسبه کردن
evaluate
محاسبه یک مقدار یا کمیت
computing
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
evaluates
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated
محاسبه یک مقدار یا کمیت
incomputable
غیر قابل محاسبه
evaluating
محاسبه یک مقدار یا کمیت
load adjuster
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
calculated altitude
ارتفاع محاسبه شده
computable function
تابع محاسبه پذیر
computations
نتیجه شمارش محاسبه
recalculation method
روش محاسبه عدد
accountable strength
استعداد قابل محاسبه
tallying
محاسبه چوب خط زدن
tally
محاسبه چوب خط زدن
tallies
محاسبه چوب خط زدن
integral calculus
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
tallied
محاسبه چوب خط زدن
predicted
از قبل محاسبه شده
ration factor
ضریب محاسبه جیره
collapse design
محاسبه در محیط خمیری
miscalculated
اشتباه محاسبه کردن
algorithm
محاسبه عددی حساب رقومی
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
computes
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
compute
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
evaluation
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
boxes
مربع روی ورقه محاسبه
computed
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
box
مربع روی ورقه محاسبه
basis of freight
پایه محاسبه هزینه حمل
algorithms
محاسبه عددی حساب رقومی
computable
آنچه قابل محاسبه است
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
elastic design
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
measure
روش محاسبه اندازه یا کمیت
strategically
<adv.>
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
design for flexture and shear
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
long run period
دوران محاسبه بلند مدت
basket purchase
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolations
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
interpolation
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
stroke play
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
margins
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
margin
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
percentile
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
freight tonne
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
unary operation
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
expansion
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
relative
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
fittest
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
unliquidated damages
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
fits
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fit
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
liquidated damages
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
leave year
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
averaging
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
keystroke
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
sizes
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
backward
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
backwards
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
furthering
مجدد
seconding
مجدد
further
مجدد
second
مجدد
seconds
مجدد
further on
مجدد
furthermore
مجدد
reflorescence
مجدد
furthered
مجدد
seconded
مجدد
renewed
مجدد
furthers
مجدد
interference
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
parallelling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIP mapping
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
parallel
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com