Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (15 milliseconds)
English
Persian
normalised
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
Other Matches
floating point
با ممیز شناور
floating point
ممیز شناور
floating point number
عدد با ممیز شناور
floating point
ممیز شناور
[ریاضی]
floating point constant
ثابت ممیز شناور
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
floating point rutine
روال ممیز شناور
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
floating point operation
عملیات ممیز شناور
floating point number
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
adaptation
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
trapped
زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
mflops
یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
saw yer
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
convertible
پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
convertibles
پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
maps
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
individual demand schedule
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
syngraph
تنظیم کنندگان رسیده باشد
optimizer
برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
MIDI setup map
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
bleeds
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleed
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
texts
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
text
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
pitch setting
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
bilinear filtering
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
float
شناور شدن شناور بودن
floats
شناور شدن شناور بودن
floated
شناور شدن شناور بودن
iceberg
کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs
کوه یخ شناور توده یخ شناور
malar
گونهای
autecology
اکولوژی تک گونهای
subspecific
زیر گونهای
intraspecific
داخل گونهای
intraspecies
داخل گونهای
intergeneric
بین گونهای
mode
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
modes
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
autecology
بوم شناسی تک گونهای
biocenology
بوم شناسی چند گونهای
synecology
بوم شناسی چند گونهای
implementation
گونهای از چیری که کار میکند
focussed
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
gulls
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
foundationer
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
sequestrator
کسی که چیز توقیف شدهای رابدست او میسپارند
berkeley unix
گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
EAPROM
گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
kyloe
گونهای ازگاوکوچک درکوهستان اسکاتلندکه شاخهای درازدارد
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
to inlay a printed page
صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
coated chippings
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
grout curtain
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
pigeon milk
خوراک نیمه هضم شدهای که کبوترازچینه دان خوددراورده بجوجههای خودمیدهد
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
CSLIP
گونهای از پتروکل SLIP که داده را پیش از ارسال فشرده میکند
ethernet
گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
multifinder
گونهای از Apple Macintosh Finder که چند کاره بودن را پشتیبانی میکند
beta version
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
break-dancing
گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
backus naur form
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
virus
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
viruses
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
xt
گونهای از IBMPC اصلی ,ساخت IBM که از پردازنره استفاده میکند و حاوی دیسک سخت است
controllers
ممیز
auditor general
سر ممیز کل
decimal points
ممیز
binary point
ممیز
scrutineer
ممیز
discerning
ممیز
radix point
ممیز
auditor
ممیز
auditors
ممیز
controller
ممیز
decimal point
ممیز
comptroller
ممیز
verifier
ممیز
surveyor
ممیز
distinguished investigated by the
ممیز
discriminator
ممیز
surveyors
ممیز
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
slashes
نشان ممیز
assumed decimal point
ممیز عاریتی
controllers
حسابدار ممیز
fixed point
با ممیز ثابت
fixed point
ممیز ثابت
decimal points
ممیز اعشار
decimal points
ممیز اعشاری
binary point
ممیز دودوئی
discerning minor
صغیر ممیز
differentiating filter
صافی ممیز
slash
نشان ممیز
slashed
نشان ممیز
radix point
نقطه ممیز
marker variable
متغیر ممیز
indiscerning
غیر ممیز
assessor
ممیز مالیات
controller
حسابدار ممیز
decimal point
ممیز اعشار
decimal point
ممیز اعشاری
variable point
با ممیز متغییر
binary point
ممیز دودویی
quantity
کمیت
scalar
کمیت
quantities
کمیت
shagreen
کمیت
quantum
کمیت
quant
کمیت
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
octal point
ممیز هشت هشتی
fixed point arithmetic
حساب ممیز ثابت
fixed point number
عدد با ممیز ثابت
indiscerning minor
صغیر غیر ممیز
hexadecimal point
ممیز شانزده شانزدهی
fixed point operation
عملکرد با ممیز ثابت
fixed point representation
نمایش ممیز ثابت
oscillating quantity
کمیت نوسانی
sinusoidal quantity
کمیت سینوسی
alternating quantity
کمیت متناوب
certificating of quantity
گواهی کمیت
certificate of quantity
گواهی کمیت
vector quantity
کمیت برداری
peridic quantity
کمیت تناوبی
quantity control
کنترل کمیت
quantifier
کمیت سنج
pulsating quantity
کمیت ضربانی
scalar quantity
کمیت عددی
scalar quantity
کمیت نردهای
physical quantity
کمیت فیزیکی
scalar quantity
کمیت اسکالر
batch quantity
کمیت گروهی
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
BCC
گونهای از برنامههای پست الکترونیکی که یک کاربر یک پیام را به چندین کاربر در یک زمان ارسال میکند
fixed point notation
نشان گذاری با ممیز ثابت
point
ممیز
[در کسر اعشاری]
[ریاضی]
actual decimal point
نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
point
نقطه گذاری کردن ممیز
0.42
[zero point four two]
[zero point forty-two]
[forty-two hundreths]
صفر ممیز چهار دو
[ریاضی]
evaluate
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluating
محاسبه یک مقدار یا کمیت
phase of a sinusoidal quantity
فاز کمیت سینوسی
quantifies
کمیت را تعیین کردن
quantify
کمیت را تعیین کردن
quantity surveyors
ارزیاب کمیت مواد
observable quantity
کمیت مشاهده پذیر
mean value of periodic quantity
میانگین کمیت دورهای
pseudoscalar quantity
کمیت شبه عددی
quantity surveyor
ارزیاب کمیت مواد
quantification
کمیت پذیر کردن
scalar quantity
کمیت غیر برداری
damped sinusoidal quantity
کمیت سینوسی میرنده
quantifying
کمیت را تعیین کردن
quantified
کمیت را تعیین کردن
conserved quantity
کمیت ثابت
[فیزیک]
conserved quantity
کمیت پایسته
[فیزیک]
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com