English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
carburetor adjustment تنظیم کاربراتور
Other Matches
gasifying apparatus کاربراتور
carbureter کاربراتور
gasifier کاربراتور
carburetter کاربراتور
carburetor air هوای کاربراتور
carburetor jet دهانه کاربراتور
main carburetor کاربراتور اصلی
carburetor float شناور کاربراتور
governor carburettor کاربراتور گاورنری
atomizing carburetor کاربراتور ذره ساز
spray carburetor کاربراتور سوخت پاش
injection carburator کاربراتور تزریقی یا پاشنده
choked ساسات کاربراتور مسدود کردن
carburetor tickler پاک کننده لولههای کاربراتور
choke ساسات کاربراتور مسدود کردن
chokes ساسات کاربراتور مسدود کردن
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
adjustment تنظیم
timing تنظیم
spreading تنظیم
alignments تنظیم
shaping regulating تنظیم
alignment تنظیم
regularization تنظیم
adjustments تنظیم
set out تنظیم
regulation تنظیم
formulation تنظیم
calibration تنظیم
line regulator تنظیم کننده
adjust تنظیم کردن
lineup تنظیم کردن
rocker gear تنظیم جاروبک
levelling screw پیچ تنظیم
adjusting تنظیم کردن
lay down تنظیم کردن
jack screw پیچ تنظیم
make out تنظیم کردن
indicement تنظیم ادعانامه
inductive tuning تنظیم پرمئابیلیته
initial adjustment تنظیم صفر
checks دریچه تنظیم
set the watch تنظیم نگهبانی
adjusts تنظیم کردن
frequency tuning تنظیم فرکانس
framer تنظیم کننده
set screw پیچ تنظیم
regiment تنظیم کردن
regulating switch کلید تنظیم
range adjustment تنظیم برد
range adjustment تنظیم مسافت
body alinement تنظیم بدن
range calibration تنظیم مسافت
range of adjustment ناحیه تنظیم
regularizer تنظیم کننده
redact تنظیم کردن
regulating valve سوپاپ تنظیم
setting ring حلقه تنظیم
purity adjustment تنظیم خلوص
set up تنظیم کردن
preset پیش تنظیم
rheostat regulation تنظیم با رئوستا
method of drawing up طرز تنظیم
pilot valve سوپاپ تنظیم
precision adjustment تنظیم دقیق
pressure adjustment تنظیم فشار
pressure regulator شیر تنظیم
regulable تنظیم پذیر
conduction هدایت تنظیم
adjustable قابل تنظیم
air adjustment تنظیم هوا
automatic regulation تنظیم خودکار
hand regulation تنظیم با دست
classifying تنظیم کردن
classify تنظیم کردن
classifies تنظیم کردن
formulating تنظیم کردن
formulates تنظیم کردن
formulated تنظیم کردن
frame تنظیم کردن
adjustment of rools تنظیم غلطک
adjustment of fire تنظیم تیر
family planning تنظیم خانواده
adjusted تنظیم شده
regulator تنظیم کننده
regulators تنظیم کننده
regulation پهنه تنظیم
adjusability قابلیت تنظیم
adjusting point نقطه تنظیم
formulate تنظیم کردن
caliper setting تنظیم پرگار
cam type regulation تنظیم بادامکی
indictment تنظیم کیفرخواست
indictment تنظیم ادعانامه
variability قابلیت تنظیم
timing تنظیم وقت
corrector تنظیم کننده
crystal control تنظیم با بلور
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic tuning تنظیم الکترونی
expanded contrast تنظیم کنتراست
fine adjustment تنظیم فریف
fine adjustment تنظیم دقیق
fine setting تنظیم دقیق
fine setting تنظیم میکرومتری
indictments تنظیم ادعانامه
indictments تنظیم کیفرخواست
adjustable تنظیم پذیر
regularizing تنظیم کردن
regularizes تنظیم کردن
regularized تنظیم کردن
regularize تنظیم کردن
regularising تنظیم کردن
regularises تنظیم کردن
regularised تنظیم کردن
attends تنظیم کردن
attending تنظیم کردن
attend تنظیم کردن
cascade control تنظیم زنجیری
check gate دریچه تنظیم
check valve شیر تنظیم
focusing control تنظیم تمرکز
checked دریچه تنظیم
depth adjustment تنظیم عمیق
calibrate تنظیم کردن
regiments تنظیم کردن
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
voltage regulation تنظیم ولتاژ
tuneable تنظیم پذیر
to set out تنظیم کردن
calibrated تنظیم کردن
tunable تنظیم پذیر
tunably تنظیم پذیر
regulates تنظیم کردن
regulated تنظیم کردن
regulate تنظیم کردن
will adjust تنظیم می کنم
calibrating تنظیم کردن
calibrates تنظیم کردن
regulating تنظیم کردن
to put in to shape تنظیم کردن
to draw up تنظیم کردن
trigger control تنظیم با ماشه
check دریچه تنظیم
thermostatic regulation تنظیم با دماپای
adjustment تنظیم کردن
thermoregulation تنظیم حرارت
arrangement ترتیب تنظیم
spark setting تنظیم جرقه
speed adjustment تنظیم سرعت
thermoregulation تنظیم دمایی
alignment تنظیم انطباق
alignment صف بندی تنظیم
to draw out تنظیم کردن
adjustments تنظیم تطبیق
stup string رشته تنظیم
to make out تنظیم کردن
adjustments تنظیم کردن
arrangements ترتیب تنظیم
inductive tuning تنظیم القائی
alignments صف بندی تنظیم
tunes تنظیم کردن
tune تنظیم کردن
alignments تنظیم انطباق
height adjustment screw پیچ تنظیم ارتفاع
adjustable channel مجرای قابل تنظیم
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
relocation clock دایره تنظیم هدف
elevation adjustment تنظیم کننده بالابر
height adjustment scale پایه تنظیم ارتفاع
blade height adjustment پهنای تنظیم بلندی
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
altitude fine adjustment دستگاه تنظیم دقیق
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
adjustable clamp گیره قابل تنظیم
adjustable catch دستگیره قابل تنظیم
adjustable buckle سگک قابل تنظیم
adjustable antenna آنتن قابل تنظیم
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com