Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (2 milliseconds)
English
Persian
puerile breathing
تنفس خرخری کودکان
Other Matches
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
hoarse
خرخری
hoarsest
خرخری
hoarser
خرخری
play fellow
همبازی کودکان
child's play
بازی کودکان
pediatrics
امراض کودکان
pediatrics
پزشکی کودکان
biddy basketball
بسکتبال کودکان
wading pool
استخر کودکان
matron
سرپرست کودکان
pedobaptism
تعمید کودکان
disturbed children
کودکان پریشان
disadvantaged children
کودکان محروم
infantile paralysis
فلج کودکان
exceptional children
کودکان استثنایی
institutionalized children
کودکان پناهگاهی
touch wood
یکجوربازی کودکان
pedology
مبحث بهداشت کودکان
piadology
شناسایی حالات کودکان
undies
زیر پوش کودکان
pud
دست در زبان کودکان
school age children
کودکان واجب التعلیم
paedophilia
میل جنسی به کودکان
playground ball
توپ پلاستیکی کودکان
nursery rhyme
اشعار مخصوص کودکان
puds
دست در زبان کودکان
nursery rhymes
اشعار مخصوص کودکان
pediatrician
ویژه گر بیماریهای کودکان
doggie
سگ بزبان کودکان سگ کوچک
infant mortality
مرگ و میر کودکان
children's apperception test
ازمون اندریافت کودکان
child labor laws
قوانین کار کودکان
pemphigus
تاول کوفتی کودکان
baby farm
محل نگهداری کودکان
playrooms
اتاق بازی کودکان
playroom
اتاق بازی کودکان
pediatric
مربوط به امراض کودکان
poliomyelitic
وابسته به بیماری فلج کودکان
little pitchers have long ears
کودکان غالبا گوششان تیزاست
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
PO
پبشاب دان بزبان کودکان
child death rate
نرخ مرگ و میر کودکان
floor hockey
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
entracte
تنفس
admission
تنفس
coffee break
تنفس
coffee breaks
تنفس
intermission
تنفس
aspirations
تنفس
aspiration
تنفس
admissions
تنفس
respiration
تنفس
breathing
تنفس
intermissions
تنفس
suction
تنفس
hornbook
کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
nursery governess
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
Mentally retarded children.
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
inspirable
قابل تنفس
intake stroke
مرحله تنفس
induction stroke
مرحله تنفس
respirable
قابل تنفس
spirometer
تنفس سنج
breating apparatus
دستگاه تنفس
tambour
تنفس نگار
polypnea
تنفس سریع
spirometry
تنفس سنجی
spiracle
سوراخ تنفس
inbreathe
تنفس کردن
inhales
تنفس کردن
respires
تنفس کردن
respiring
تنفس کردن
snorkels
لوله تنفس
inhaled
تنفس کردن
inhale
تنفس کردن
recess
تنفس کردن
halitosis
تنفس بدبو
recesses
تنفس کردن
eupnoea
تنفس عادی
inhaling
تنفس کردن
intake
مکیدن تنفس
hypernoea
تنفس سریع
intakes
مکیدن تنفس
respire
تنفس کردن
gas absorption
تنفس گاز
snorkel
لوله تنفس
eupnoea
تنفس طبیعی
respired
تنفس کردن
artificial respiration
تنفس مصنوعی
stockinette
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinet
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
scaramouch
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouche
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
pediatrics or pae
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
leading string
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
Santa Claus
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
wppsi
مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
roller-coasters
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coaster
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
minor league
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
intakes
مجرای مکش یا تنفس
spirometer
دستگاه تنفس سنج
intermission
نوبهای تنفس دار
winds
قدرت تنفس کامل
gill
دستگاه تنفس ماهی
wind
قدرت تنفس کامل
intermissions
نوبهای تنفس دار
intake
مجرای مکش یا تنفس
spirograph
دستگاه تنفس نگار
scuba
وسیله تنفس در زیر اب
recesses
تعطیل موقتی تنفس
recess
تعطیل موقتی تنفس
naturally aspirated engine
موتور خود تنفس
irrespirable
غیر قابل تنفس
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
recessional
وابسته بموقع تنفس
sand man
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
second wind
بازیابی وضع عادی تنفس
hyperpnea
تنفس خیلی سریع یاعمیق
artificial respiration
تنفس مصنوعی resuscitation : syn
abranchiate
فاقد برانشی یادستگاه تنفس
pneusis
دم زنی
[تنفس]
[همچنین پزشکی]
schnorkel
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkels
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkel
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
the breathing operation
کاردم زدن عمل تنفس
oedipal
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
go cart
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
solvent abuse
تمرین تنفس درمحیط های خفه
schnorkel
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkel
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkels
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
pneumatoneter
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
walking chair
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
truces
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truce
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
breaks
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
break
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
to take a recess
موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
pnemograph
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
respirator
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
respirators
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
fricative
تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
hypoventilation
تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
night gown
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
hyperventilation
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
continuance
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
gill slit
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
kiss of life
تنفس مصنوعی دهان به دهان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com