Dictiornary-Farsi | تنفس نگار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
tambour	تنفس نگار


Search result with all words

spirograph	دستگاه تنفس نگار
Other Matches

pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
diarists	روزنامه نگار وقایع نگار
diarist	روزنامه نگار وقایع نگار
coffee breaks	تنفس
intermission	تنفس
intermissions	تنفس
admission	تنفس
admissions	تنفس
respiration	تنفس
entracte	تنفس
suction	تنفس
breathing	تنفس
aspiration	تنفس
aspirations	تنفس
coffee break	تنفس
breating apparatus	دستگاه تنفس
artificial respiration	تنفس مصنوعی
recesses	تنفس کردن
recess	تنفس کردن
inhaled	تنفس کردن
respiring	تنفس کردن
respires	تنفس کردن
halitosis	تنفس بدبو
inhale	تنفس کردن
respired	تنفس کردن
respire	تنفس کردن
inhales	تنفس کردن
eupnoea	تنفس عادی
spiracle	سوراخ تنفس
spirometry	تنفس سنجی
respirable	قابل تنفس
polypnea	تنفس سریع
inspirable	قابل تنفس
intake stroke	مرحله تنفس
induction stroke	مرحله تنفس
inbreathe	تنفس کردن
hypernoea	تنفس سریع
gas absorption	تنفس گاز
eupnoea	تنفس طبیعی
spirometer	تنفس سنج
intake	مکیدن تنفس
inhaling	تنفس کردن
snorkel	لوله تنفس
intakes	مکیدن تنفس
snorkels	لوله تنفس
recesses	تعطیل موقتی تنفس
intermission	نوبهای تنفس دار
scuba	وسیله تنفس در زیر اب
recessional	وابسته بموقع تنفس
puerile breathing	تنفس خرخری کودکان
aqualungs	دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung	دستگاه تنفس اکسیژن
recess	تعطیل موقتی تنفس
intermissions	نوبهای تنفس دار
irrespirable	غیر قابل تنفس
naturally aspirated engine	موتور خود تنفس
winds	قدرت تنفس کامل
gill	دستگاه تنفس ماهی
spirometer	دستگاه تنفس سنج
intake	مجرای مکش یا تنفس
intakes	مجرای مکش یا تنفس
wind	قدرت تنفس کامل
the breathing operation	کاردم زدن عمل تنفس
schnorkel	لوله مخصوص تنفس در زیر اب
artificial respiration	تنفس مصنوعی resuscitation : syn
hyperpnea	تنفس خیلی سریع یاعمیق
abranchiate	فاقد برانشی یادستگاه تنفس
snorkel	لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkels	لوله مخصوص تنفس در زیر اب
pneusis	دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
second wind	بازیابی وضع عادی تنفس
image	نگار
hygrograph	نم نگار
graphs	نگار
monograph	تک نگار
images	نگار
monographs	تک نگار
spirograph	دم نگار
pneumograph	دم نگار
graph	نگار
schnorkel	با لوله تنفس زیر ابی رفتن
pneumatoneter	الت سنجش گنجایش تنفس ریه
solvent abuse	تمرین تنفس درمحیط های خفه
snorkel	با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkels	با لوله تنفس زیر ابی رفتن
lithographer	سنگ نگار
oscilloscope	نوسان نگار
petrographer	سنگ نگار
pinacotheca	نگار خانه
monotint	نگار یک رنگی
myocardiograph	قلب نگار
newspaperman	روزنامه نگار
myograph	عضله نگار
mythographer	افسانه نگار
ondograph	موج نگار
oscillograph	نوسان نگار
self cecording	خود نگار
plethysmograph	گنج نگار
spectrogaph	طیف نگار
spectrograph	طیف نگار
spectrograph	بیناب نگار
sphygmograph	نبض نگار
tambour	بنض نگار
seismographer	زلزله نگار
topographer	مکان نگار
tremograph	رعشه نگار
portraitist	پیکر نگار
portrayer	پیکر نگار
prefacer	دیباچه نگار
rainfall recorder	باران نگار
water level recorder	تراز نگار اب
vibrograph	نوسان نگار
type writer	حرف نگار
tachometer	سرعت نگار
annalist	وقایع نگار
cinematograph	حرکت نگار
climagram	اقلیم نگار
climagraph	اقلیم نگار
climate diagram	اقلیم نگار
climogram	اقلیم نگار
newspapermen	روزنامه نگار
climograph	اقلیم نگار
motifs	نقش و نگار
climatograph	اقلیم نگار
coronagraph	اکلیل نگار
coronagraph	خرمن نگار
coronagraph	تاج نگار
motif	نقش و نگار
chronometer	گاه نگار
chronometer	وقت نگار
chronograph	زمان نگار
telegraphs	دور نگار
anthologist	جنگ نگار
autobiographer	خودزیستنامه نگار
telegraphing	دور نگار
automatograph	خودکاری نگار
autoscope	خودکاری نگار
seismograph	زلزله نگار
telegraphed	دور نگار
cardiograph	قلب نگار
telegraph	دور نگار
seismograph	لرزه نگار
cathode ray oscillograph	موج نگار
chromatographic	رنگ نگار
course recorder	راه نگار
cumulative recorder	تراکم نگار
journalist	روزنامه نگار
heliograph	افتاب نگار
historify	وقایع نگار
designs	نقش نگار
discharge recorder	تخلیه نگار
journalists	روزنامه نگار
biographer	زندگینامه نگار
publicists	روزنامه نگار
iconography	پیکر نگار
idiographic	اندیشه نگار
design	نقش نگار
loggers	واقعه نگار
logger	واقعه نگار
publicist	روزنامه نگار
biographers	زندگینامه نگار
fontographer	فونت نگار
seismographs	لزره نگار
data recorder	داده نگار
dictograph	بیان نگار
seismographs	لزله نگار
seismographs	زلزله نگار
seismograph	لزله نگار
kymograph	جنبش نگار
seismograph	لزره نگار
seismographs	لرزه نگار
film recorder	فیلم نگار
break	ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
breaks	ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
to take a recess	موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
respirators	دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
pnemograph	الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
respirator	دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
truce	وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
fricative	تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
truces	وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
raydit	رادار اقیانوس نگار
sound spectrograph	طیف نگار صوتی
spectro heliograph	خور طیف نگار
photokymograph	جنبش نگار نوری
automatic water level recorder	تراز اب نگار خودکار
cataloguer	ثبات فهرست نگار
cataloger	ثبات فهرست نگار
sportswriter	وقایع نگار ورزشی
mass spectrograph	طیف نگار جرمی
palmograph	خستگی نگار دستی
magnetic spectrograph	طیف نگار مغناطیسی
myograph	واکنش نگار ماهیچه
shoran	شورن رادار اب نگار بردکوتاه
hypoventilation	تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
phonographic	صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
electrocardiograph	دستگاه برقی ضربان نگارقلب تپش نگار
phonograph	صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
phonographs	صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
seismogram	منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار