Dictiornary-Farsi | تهیه سلاح | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
weaponry	تهیه سلاح


Other Matches

range card	کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
laying up	تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys	تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer	تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
armament	سلاح
armour	سلاح
weapon	سلاح
weapons	سلاح
armor	سلاح
armouring	سلاح
armaments	سلاح
weaponless	بی سلاح
arm	سلاح
distance	برد سلاح
chemical munition	سلاح شیمیایی
loading	پر کردن سلاح
half loaded	سلاح نیمه پر
piece	قبضه سلاح
automatic weapon	سلاح خودکار
distances	برد سلاح
airgun	سلاح بادی
to fly to arms	سلاح برداشتن
airguns	سلاح بادی
under arms	تحت سلاح
dis armament	خلع سلاح
arms control	کنترل سلاح
offensive weapon	سلاح تهاجمی
pieces	قبضه سلاح
accident	علامت سلاح
accidents	علامت سلاح
to carry arms	سلاح برداشتن
side armor	سلاح کمری
spica	سماک بی سلاح
heavy arm	سلاح سنگین
range	برد سلاح
offensive weapon	سلاح خطرناک
ranges	برد سلاح
disarmament	خلع سلاح
ranged	برد سلاح
panoply	سلاح کامل
map compilation	تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
safety lock	چفت ضامن سلاح
intermediate range	سلاح برد متوسط
unarm	خلع سلاح کردن
cycle of operation	دوره عمل سلاح
range correction	تصحیح برد سلاح
bear arms	تحت سلاح رفتن
brandishes	تکان دادن سلاح
brandish	تکان دادن سلاح
brandished	تکان دادن سلاح
brandishing	تکان دادن سلاح
disarms	خلع سلاح کردن
disarmed	خلع سلاح کردن
artillery carriage	قنداق سلاح توپخانه
disarm	خلع سلاح کردن
failures	عمل نکردن گیر سلاح
heavy weapon	سلاح و جنگ افزار سنگین
nukes	با سلاح اتمی حمله کردن
jutte	نوعی سلاح بنام ده دست
failure	عمل نکردن گیر سلاح
loading	خرج گذاری کردن سلاح
nuke	با سلاح اتمی حمله کردن
nuked	با سلاح اتمی حمله کردن
nuking	با سلاح اتمی حمله کردن
to lay down ones arms	سلاح خودرا بزمین گذاشتن
sets	بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
half loaded	سلاح نیمه خرج گذاری شده
bazookas	یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
bazooka	یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
concrete steel	سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
set	بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up	بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
to a oneself	خودرا اماده یامجهزکردن سلاح پوشیدن
civil nuclear powers	کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
range board	طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range calibration	تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
bear arms	سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
catches	ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
projections	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveying	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
disarm	خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarmed	خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarms	خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
housing	تهیه جا
provision	تهیه
preparation	تهیه
counter preparation	ضد تهیه
supplying	تهیه
seating	تهیه جا
supplied	تهیه
supply	تهیه
purveyed	تهیه
off hand	بی تهیه
purveys	تهیه
procurement	تهیه
ministration	تهیه
purvey	تهیه
preparations	تهیه
purveying	تهیه
administers	تهیه کردن
administering	تهیه کردن
afford	تهیه کردن
administered	تهیه کردن
afforded	تهیه کردن
administer	تهیه کردن
affording	تهیه کردن
affords	تهیه کردن
pitched	تهیه دیده
appropriated <adj.> <past-p.>	تهیه شده
provide	تهیه کردن
provided <adj.> <past-p.>	تهیه شده
provided [that] <conj.>	تهیه شده
laid on <past-p.>	تهیه شده
provides	تهیه دیدن
parasceve	روز تهیه
provides	تهیه کردن
placement	تهیه کار
placement	تهیه شغل
photo imagery	تهیه عکس
fabricator	تهیه کننده
to make provision	تهیه دیدن
to find in	تهیه کردن
to bargain for	تهیه دیدن
provide	تهیه دیدن
the water supply of tehran	تهیه اب تهران
the preparation day	روز تهیه
purveyance	تهیه خواربار
provisionment	تهیه خواربار
lighting feeder	تهیه روشنایی
preparatorily	بعنوان تهیه
preparator	تهیه کننده
preparation time	زمان تهیه
preparation of food	تهیه خوراک
preparation fire	اتش تهیه
on the stocks	د رشرف تهیه
triplication	تهیه در سه نسخه
counter preparation	تیر ضد تهیه
placements	تهیه کار
placements	تهیه شغل
process	تهیه کردن
processes	تهیه کردن
supplier	تهیه کننده
suppliers	تهیه کننده
prepare mortar	تهیه ملات
vacuum-packed	تهیه شده
victualage	تهیه اذوقه
victual	تهیه اذوقه
base development	تهیه پایگاه
triplicity	تهیه در سه نسخه
preparation fire	تیر تهیه
data processing	تهیه اطلاعات
preparations	اتش تهیه
caters	تهیه کردن
catering	تهیه کردن
catered	تهیه کردن
procure	تهیه کردن
cater	تهیه کردن
preparations	تهیه و ارایش
data processing	تهیه و تولیداطلاعات
supplied	تهیه کردن
furtherance	تهیه وسایل
preparation	تهیه مقدمات
preparation	اتش تهیه
preparation	تهیه و ارایش
preparations	تهیه مقدمات
prepare	تهیه کردن
prepares	تهیه کردن
preparing	تهیه کردن
supplying	تهیه کردن
procured	تهیه کردن
procures	تهیه کردن
procuring	تهیه کردن
blend	تهیه کردن
provision	تهیه کردن
blends	تهیه کردن
supply	تهیه کردن
extraction	عمل اخراج در عمل سلاح
preparatory	مربوط به تهیه یامقدمات
beach unit	یکان تهیه بارانداز
artillery preparation	تیر تهیه توپخانه
barrier tactics	تاکتیک تهیه موانع
artillery preparation	اتش تهیه توپخانه
prearranged	از پیش تهیه شده
get	تهیه کردن فهمیدن
aggregate flow diagram	نمودار تهیه مصالح
acetylene generator	دستگاه تهیه استیلن
area projection	تهیه نقشه از منطقه
area projection	تهیه تصویر منطقه
host	تهیه تسهیلات ورزشی
hosted	تهیه تسهیلات ورزشی
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
budgeteer	تهیه کننده بودجه
project section	بخش تهیه طرحها