English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
overwrought تهیه شده ازروی مهارت
Other Matches
photogrammetric map تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی
phototopography روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
stereophotogrammetry تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
injudiciously بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
fast and loose ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pig headedly ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pusillanimously ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
expertly ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
ham fisted بی مهارت
maladroit بی مهارت
ham-fisted بی مهارت
workmanship مهارت
skill مهارت
know-how مهارت
knack مهارت
unskilled بی مهارت
ham handed بی مهارت
qualification مهارت
expertise مهارت
competence مهارت
executing مهارت
executes مهارت
executed مهارت
execute مهارت
sophistication مهارت
credential مهارت
unskillful بی مهارت
expertise مهارت
facility مهارت
artifices مهارت
artifice مهارت
deftness مهارت
dextrously به مهارت
skill مهارت
ingenuity مهارت
masterkiness مهارت
techniques مهارت
proficiency pay حق مهارت
handiness مهارت
inexpert بی مهارت
techniques فن مهارت
proficiency مهارت
skilless بی مهارت
technique فن مهارت
technique مهارت
skill less بی مهارت
inapt بی مهارت
incompetent بی مهارت
adroitness مهارت
light handedness مهارت
groove مهارت
adeptness مهارت
gripe مهارت
grooves مهارت
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
wimp آدم بی مهارت
tact کاردانی مهارت
skillful Šetc با مهارت ماهرانه
expertness خبرویت مهارت
skill level پایه مهارت
skill learning مهارت اموزی
weenie [Am E] آدم بی مهارت
up one's alley <idiom> مهارت درچیزی
motor skill مهارت حرکتی
softie/softy آدم بی مهارت
wuss(y) آدم بی مهارت
mollycoddle آدم بی مهارت
milquetoast آدم بی مهارت
weed آدم بی مهارت
wet آدم بی مهارت
weakling آدم بی مهارت
cissy آدم بی مهارت
jessie آدم بی مهارت
jessy آدم بی مهارت
tactlessly بی مهارت بی سلیقه
tactless بی مهارت بی سلیقه
pussy [Am E] آدم بی مهارت
pantywaist [Am En] آدم بی مهارت
sissy آدم بی مهارت
namby-pamby آدم بی مهارت
sport skill مهارت ورزشی
seamanship مهارت در دریانوردی
proficiency مهارت تخصص
dauber نقاش بی مهارت
natatorial skill مهارت در شنا
salesmanship مهارت در فروشندگی
qualify کسب مهارت
qualifies کسب مهارت
qualification کسب مهارت
qualification مهارت فنی
fundamental skill مهارت بنیادی
fine skill مهارت فریف
human skill مهارت انسانی
versatility روانی مهارت
unskil ناشی بی مهارت
manual skill مهارت دستی
combat proficiency مهارت رزمی
skill مهارت فنی
credential مهارت فنی
manipulation انجام با مهارت
competence مهارت فنی
crafts مهارت نیرنگ
craft مهارت نیرنگ
qualification مهارت فنی
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
surfmanship مهارت در موج سواری
skill level پایه مهارت فنی
wonderwork کار عجیب مهارت
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
masters کسب مهارت کردن
stickhandling مهارت در استفاده از چوب
qualification record پرونده مهارت فنی
mastered کسب مهارت کردن
seaman ship مهارت در راندن قایق
master کسب مهارت کردن
showboating نمایش دادن مهارت
fine art هر مهارت هنری وفریف
spiller خوش شانسی نه مهارت
diplomatically از روی مهارت و بصیرت
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
skill مهارت عملی داشتن
facileness مهارت عدم ثبات
conveyancing مدیریت از روی مهارت
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
rates میزان مهارت شدت تغییرات
rate میزان مهارت شدت تغییرات
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
veteran skill مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
technique اصول مهارت روش فنی
overmaster مهارت کامل پیدا کردن در
ropemanship مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
techniques اصول مهارت روش فنی
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
from ازروی
techniques روش با مهارت برای انجام کاری
cat استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
technique روش با مهارت برای انجام کاری
gymkhana مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
gymkhanas مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
metrist کسی که در متر کردن مهارت دارد
cats استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
seeds رده بندی برحسب مهارت وقدرت
up one's street [British English] , down one's alley [American English] مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
seed رده بندی برحسب مهارت وقدرت
to be out of one's depth از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
rakishly ازروی هرزگی
headily ازروی خودسری
irresolutely ازروی بی تصمیمی
irreligiously ازروی بی دینی
joyfully ازروی خوشحالی
empirically ازروی شارلاتانی
pessimistically ازروی بد بینی
inadequately ازروی بی کفایتی
submissively ازروی فروتنی
puerilely ازروی بچگی
profligately ازروی هرزگی
floutingly ازروی استهزاء
antagonistically ازروی رقابت
floutingly ازروی اهانت
politicly ازروی مصلحت
powerlessly ازروی ضعف
to get off برخاستن ازروی
frivolously ازروی نادانی
insesately ازروی بیحسی
stupidly ازروی نادانی
inefficiently ازروی بی عرضگی
inefficiently ازروی بی کفایتی
glozingly ازروی مداهنه
fractiously ازروی کج خلقی
irreverently ازروی بی حرمتی
flightily ازروی بوالهوسی
childishly ازروی بچگی
heretically ازروی فسادعقیده
indecisively ازروی دو دلی
indelicately ازروی بی نزاکتی
impatiently ازروی ناشکیبایی
impatiently ازروی بی صبری
courageously ازروی جرات
surer ازروی یقین
sure ازروی یقین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com