English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
budgeteer تهیه کننده بودجه
budgeter تهیه کننده بودجه
Other Matches
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
budget directive دستورالعمل تهیه بودجه
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
finances بودجه چیزی را تهیه کردن
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
appropriation بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
preparator تهیه کننده
suppliers تهیه کننده
supplier تهیه کننده
fabricator تهیه کننده
programmers تهیه کننده برنامه
programmer تهیه کننده برنامه
stenciller تهیه کننده استنسیل
stenciler تهیه کننده استنسیل
draftsman تهیه کننده لوایح قانونی
furnisher تهیه کننده سامان واثاثیه
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
authors CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
possibilities line خط بودجه
budget line خط بودجه
unfunded بی بودجه
appropriation symbol کد بودجه
budget بودجه
budgets بودجه
budgeted بودجه
budget cycle گردش بودجه
budget constraint محدودیت بودجه
budget credit اعتبار بودجه
budget comittee گروه بودجه
budget ceiling سقف بودجه
budget cycle مراحل بودجه
budget balance تعادل بودجه
budgetary مربوط به بودجه
military funds بودجه نظامی
cyclical budget بودجه دورانی
cyclical budget بودجه ادواری
current budget بودجه جاری
budget balance توازن بودجه
budget bureau دفتر بودجه
budget data اطلاعات بودجه
budget deficit کسری بودجه
budget deficit کسر بودجه
unbalanced budget بودجه نامتوازن
operating budget بودجه عملیاتی
unified budget بودجه واحد
municipal budget بودجه شهرداری
budgeting بودجه ریزی
capital budget بودجه سرمایهای
government dificit surplus کسر بودجه
capital budget بودجه تاسیساتی
variable budget بودجه متغیر
state budget بودجه دولت
cash budget بودجه نقدی
national budget بودجه ملی
preliminary budget بودجه ابتدائی
household budget بودجه خانوار
preliminary budget بودجه مقدماتی
budget determinant تعیین بودجه
budget execution اجرای بودجه
budget expenditures مخارج بودجه
budget period دوره بودجه
budget period زمان بودجه
budget process فرایند بودجه
budget surplus مازاد بودجه
budget surplus اضافه بودجه
budgetary appropriations تخصیص بودجه
budgetary control کنترل بودجه
government budget بودجه دولت
budget process مراحل بودجه
fixed budget بودجه ثابت
balanced budget بودجه متوازن
appropriation اختصاص بودجه
family budget بودجه خانواده
deficits کسر بودجه
financial budget بودجه مالی
administrative budget بودجه اداری
appropriation limitation محدودیت بودجه
flexible budget بودجه متغیر
program budget بودجه برنامهای
margin بودجه احتیاطی
margins بودجه احتیاطی
annual budget بودجه سالانه
family budget بودجه خانوار
deficit کسر بودجه
development budget بودجه عمرانی
flexible budget بودجه انعطاف پذیر
cyclically balanced budget بودجه متوازن ادواری
operating budget بودجه بهره برداری
national economic budget بودجه اقتصادی ملی
balanced budget theorem قضیه بودجه متوازن
naval appropriation bill بودجه نیروی دریایی
budget classification طبقه بندی بودجه
command budget estimate براورد بودجه یکان
capital budgeting بودجه بندی سرمایه
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
deficit financing تامین کسر بودجه
The budget deficit of 1980 . کسر بودجه سا ل1980
provide for in the budget در بودجه پیش بینی کردن
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
to p for a sum in the budget مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
multiplier effect of a balanced budget اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
budgetary control کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
capital budget بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
competroller سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
appropriation language شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
The welfare budget has been cut down. از بودجه رفاهی مقداری زده اند
balanced budget multiplier ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
deficit financing تامین مالی از راه کسر بودجه
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
peace dividend ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
slush funds بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
off hand بی تهیه
preparation تهیه
provision تهیه
preparations تهیه
seating تهیه جا
counter preparation ضد تهیه
housing تهیه جا
supply تهیه
purveying تهیه
purveyed تهیه
purveys تهیه
procurement تهیه
supplied تهیه
ministration تهیه
supplying تهیه
purvey تهیه
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
supplied تهیه کردن
preparations تهیه مقدمات
preparation اتش تهیه
on the stocks د رشرف تهیه
the preparation day روز تهیه
preparations اتش تهیه
supplying تهیه کردن
supply تهیه کردن
preparation تهیه و ارایش
preparations تهیه و ارایش
base development تهیه پایگاه
administers تهیه کردن
administering تهیه کردن
procures تهیه کردن
administered تهیه کردن
administer تهیه کردن
data processing تهیه اطلاعات
data processing تهیه و تولیداطلاعات
purveyance تهیه خواربار
vacuum-packed تهیه شده
provided <adj.> <past-p.> تهیه شده
provide تهیه دیدن
preparation fire تیر تهیه
appropriated <adj.> <past-p.> تهیه شده
provide تهیه کردن
provided [that] <conj.> تهیه شده
procured تهیه کردن
to make provision تهیه دیدن
placements تهیه کار
catering تهیه کردن
placement تهیه شغل
placement تهیه کار
weaponry تهیه سلاح
prepare mortar تهیه ملات
to find in تهیه کردن
preparation time زمان تهیه
preparation of food تهیه خوراک
counter preparation تیر ضد تهیه
blends تهیه کردن
affords تهیه کردن
affording تهیه کردن
prepares تهیه کردن
preparing تهیه کردن
placements تهیه شغل
provides تهیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com