Dictiornary-Farsi | ته نشست اهکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 139 (7 milliseconds)

English	Persian
calcareous deposit	ته نشست اهکی
lime deposite	ته نشست اهکی


Other Matches

meets	نشست نشست گاه
meet	نشست نشست گاه
calareous	اهکی
calcic	اهکی
lime marl	رس اهکی
calcareous	اهکی
limy	اهکی
calareous soil	خاک اهکی
calcification	اهکی شدن
argillocalcareous	خاک رس اهکی
calcify	اهکی شدن
calcine	اهکی کردن
calcity	اهکی شدن
lime mortar	ملات اهکی
lime concrete	بتن اهکی
lime glass	شیشه اهکی
lithophyte	مرجان اهکی
lime coat	روکش اهکی
lime rocks	صخرههای اهکی
knobstone	سنگ رستی و اهکی
sarcophagi	تابوت سنگ اهکی
sarcophagus	تابوت سنگ اهکی
sarcophaguses	تابوت سنگ اهکی
calcity	اهکی یاسنگی کردن
sand lime brick	اجر ماسه اهکی
calcareous sandstone	ماسه سنگ اهکی
traver time	سنگ اهکی تراورتن
sparable	یکجور سنگ اهکی
tophus	سنگ اهکی تراورتن
calcify	اهکی یا سنگی کردن
lime dinas brick	اجر دیناز اهکی
molasse	سنگ ماسه اهکی رسدار
decalcification	کم شدن مواد اهکی استخوان
chalky sandstone	ماسه سنگ نرم اهکی
calcination	عمل اهکی شدن تکلیس
ivory black	رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
frustule	صدف اهکی دوکپهای که درجلبکهای اعماق دریازیست میکند
meeting	نشست
meetings	نشست
fouling	ته نشست
consolidation	نشست
seepage	نشست
settlement of the dam	نشست سد
seance	نشست
settletment	نشست
symposiums	هم نشست
sittings	نشست
symposia	هم نشست
symposium	هم نشست
slump	نشست
slumped	نشست
slumping	نشست
slumps	نشست
sitting	نشست
sessions	نشست
sediment	ته نشست
sediments	ته نشست
session	نشست
settlement	نشست
settlements	نشست
trims	نشست
trimmest	نشست
trim	نشست
leakages	نشست
siting	نشست
leakage	نشست
depositions	ته نشست
deposition	ته نشست
precipitation	ته نشست
closed conference	نشست مسدود
special session	نشست ویژه
settlement ratio	نسبت نشست
settlement of the foundation	نشست پی گاه
extraordinary meeting	نشست ویژه
seep in	نشست کردن
trim aft	نشست پاشنه
closed meeting	نشست مسدود
to cave in	نشست کردن
soft spot	ناحیه نشست
sinkable	نشست کردنی
trim forward	نشست سینه
true slump	نشست واقعی
she sat behind me	او پشت من نشست
oil residue	ته نشست روغن
exudation	برون نشست
extravasate	نشست کردن
electrolytic deposition	ته نشست الکترولیتی
boring stay	محل نشست
subside	نشست کردن
subsided	نشست کردن
subsides	نشست کردن
subsiding	نشست کردن
assembly	مجمع نشست
subsidence	نشست فرونشینی
subsidence	نشست خاک
annual accumulation of sediment	ته نشست سالانه
settles	نشست کردن
air landed	هوا نشست
rate of deposition	سرعت ته نشست
sinking	استهلاک نشست
deposit	ته نشست ته نشین
precipitated rocks	سنگهای ته نشست
sink	نشست کردن
deposits	ته نشست ته نشین
sinks	نشست کردن
leaky	نشست کننده
shore formation	ته نشست دریاچهای
lacustrine sediment	ته نشست دریاچهای
settle	نشست کردن
special session	نشست فوق العاده
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
seat of settlement	محل نشست ساختمان
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
annual accumulation of sediment	سال اورد ته نشست
landing zone	منطقه نشست هوایی
powwow	نشست وگفتگو کردن
settlement of abutments	نشست تکیه گاه
settlement forecast	پیش بینی نشست
She went to the bad.	بروز سیاه نشست
The plan landed .	هواپیما بزمین نشست
He was favorably impressed by what I told him .	حرفم دردلش نشست
The dust was laid ( settled ) .	گرد وخاک نشست
proces verbal	صورت جلسه نشست نامه
conventional take off and landing	هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
exudate	ترشح التهابی برون نشست
the bird took its perch	مرغ روی چوب نشست
the veaael was neaped	کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
to have a closed meeting	نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
To associate ( mix) with someone .	با کسی نشست وبر خاست کردن
drops	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
he took her in to dinner	انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
dropped	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
inclusus	گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
valve seat insert	مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
settling rounds	گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ