English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English Persian
potential توانایی انرژی برای کار کردن
Other Matches
intelligence 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
vim انرژی توانایی
interoperability توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
auto توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
floats ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
robustness توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
autos توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
get to <idiom> توانایی داشتن برای
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
potential <adj.> [توانایی برای انجام کاری]
conduction توانایی یک ماده برای هدایت جریان
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
conductive مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
arithmetic توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
reliability توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
computing میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
capacitance توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
multitasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
faults توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
autos توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
reliability [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
fault توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
stability توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
auto توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
multi tasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
faulted توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
electronic توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
image توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
automatic توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatics توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
adaptive channel allocation توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
generators دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
voice توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
resolving power اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
voices توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
resolutions توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
voicing توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
plots توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
compatibility توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
flexibility توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
pair production تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
intrinsic energy انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
to prove oneself نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
powering نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powered نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
interchange energy تبدیل کردن انرژی
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to tie into something [ American E] با هیجان و پر انرژی کاری را شروع کردن
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
handily ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
insulating مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
ikon نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
exhaust تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
exhausts تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
influenced توانایی
potence توانایی
capability توانایی
reach توانایی
powering توانایی
influence توانایی
reached توانایی
reaches توانایی
reaching توانایی
influences توانایی
influencing توانایی
power توانایی
powers توانایی
might توانایی
puissance توانایی
powered توانایی
energies توانایی
able-bodied توانایی
energy توانایی
strenght توانایی
faculty توانایی
potentialities توانایی
potentiality توانایی
means توانایی
faculties توانایی
abilities توانایی
ably با توانایی
potently با توانایی
authority توانایی
credential توانایی
expertise توانایی
skill توانایی
qualification توانایی
ability توانایی
competence توانایی
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
non ability عدم توانایی
working capacity توانایی کار
energies توانایی کار
capacities توانایی گنجایش
risibility توانایی خندیدن
capacity صلاحیت توانایی
sentience توانایی حسی
authority توانایی اجازه
reasoning ability توانایی استدلال
capacity توانایی گنجایش
if possible در صورت توانایی
mental ability توانایی ذهنی
strengths قوه توانایی
strength قوه توانایی
have (something) going for one <idiom> توانایی داشتن
convertibility توانایی تغییر
powerlessly با عدم توانایی
verbal ability توانایی کلامی
capability توانایی مقدورات
ability test آزمون توانایی
to the best of ones ability بامنتهای توانایی
potency توانایی نیرومندی
feasibility توانایی انجام
special ability توانایی اختصاصی
capacities توانایی کار
capacity توانایی کار
energy توانایی کار
capacities صلاحیت توانایی
general ability توانایی عمومی
numerical ability توانایی عددی
spatial ability توانایی فضایی
one-upmanship <idiom> توانایی سر بودن از دیگران
capable توانایی انجام کاری
nondeletable عدم توانایی حذف
almightiness توانایی برهمه چیز
psi ability توانایی فرا روانی
(have) what it takes <idiom> توانایی انجام کار
authority توانایی انجام کاری
absorptive توانایی مکش یا جذب
solvency توانایی پرداخت بدهی
starting power توانایی راه اندازی
nonscrollable عدم توانایی انتقال
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
may توانایی داشتن قادر بودن
authorisations اجازه یا توانایی انجام کاری
insolvent فاقد توانایی پرداختن دیون
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
I don't have it in my power to help you. من توانایی کمک به شما را ندارم.
insolvency عدم توانایی در پرداخت بدهی
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
feel up to (do something) <idiom> توانایی انجام کاری رانداشتن
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
ability grouping گروه بندی بر پایه توانایی
as far as in me lies تا انجاکه در حدود توانایی من است
mac quarrie test for mechanical ability آزمون توانایی فنی مک کواری
with might and main با تمام نیرو با همه توانایی
with all one's might با تمام نیرو با همه توانایی
authorization اجازه یا توانایی انجام کاری
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com