Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
maintainability
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
Other Matches
auto
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
redundancies
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancy
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
shut off mechanism
وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
auxiliaries
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
runs
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
run
اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
random access
توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
otis quick scoring mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
if possible
در صورت توانایی
auto
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
autos
تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
standby
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
contingency plan
برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
standbys
قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
dual
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
service
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
fall back
دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود
hottest
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
maintenance
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
silicon
بخشی از RAM که به صورت دیسک درایو سریع کار میکند
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
mirrored
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
safety nets
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety net
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
mirrors
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
intelligence
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
post
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
query
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
efficient
کارا
effective treatment
تسویه کارا
inefficient
غیر کارا
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
devices
ماشین یا وسیله کارا
device
ماشین یا وسیله کارا
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
combining
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
CSM
سیستم تشخیص حرف نوری کارا
combines
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combine
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
marine express
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
coordinate
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
dma
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
fixes
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
fix
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
dma
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
پاس سریع با پیچش سریع مچ
outbreaks
بروز
accession
بروز
outbreak
بروز
incidence
میزان بروز
d. by d.
روز بروز
access
بروز مرض حمله
accessing
بروز مرض حمله
screen update
بروز دراوردن صفحه
accesses
بروز مرض حمله
flashes
بروز ناگهانی جلوه
flashed
بروز ناگهانی جلوه
She went to the bad.
بروز سیاه نشست
prophylactic
مانع بروز مرض
flash
بروز ناگهانی جلوه
accessed
بروز مرض حمله
master file maintenance
فرایند بروز دراوردن
adjourns
موکول بروز دیگر شدن
adjourning
موکول بروز دیگر شدن
adjourned
موکول بروز دیگر شدن
adjourn
موکول بروز دیگر شدن
What a mes I made of my life .
دیدی چه بروز خودم آوردم
reconstructions
ترمیم
reconstruction
ترمیم
restoration
ترمیم
amendment
ترمیم
amendments
ترمیم
recovery
ترمیم
recoveries
ترمیم
betterment
ترمیم
regeneration
ترمیم
recovers
ترمیم شدن
amend
ترمیم کردن
reshuffling
ترمیم کردن
recovering
ترمیم شدن
amended
ترمیم کردن
reform
ترمیم کردن
amending
ترمیم کردن
cabinet reshuffle
ترمیم کابینه
reforms
ترمیم کردن
rehabilitate
ترمیم کردن
rehabilitates
ترمیم کردن
rehabilitating
ترمیم کردن
file recovery
ترمیم فایل
reshuffled
ترمیم کردن
error recovery
ترمیم خطا
reshuffles
ترمیم کردن
recover
ترمیم شدن
rehabilitated
ترمیم کردن
restores
ترمیم کردن
restored
ترمیم کردن
restore
ترمیم کردن
restoration
اعاده ترمیم
reshuffle
ترمیم کردن
restoring
ترمیم کردن
error recovery procedures
رویههای ترمیم خطا
cost of reproduction
هزینه نوسازی و ترمیم
relief
ترمیم اسایش خاطر
hottest
تشخیص و ترمیم خطا
hot
تشخیص و ترمیم خطا
read restore cycle
چرخه خواندن و ترمیم
recoverable error
خطای قابل ترمیم
e r p
برنامه ترمیم اروپا
recoverable error
خطای ترمیم پذیر
hotter
تشخیص و ترمیم خطا
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
speediness
سریع السیر سریع
speedy
سریع السیر سریع
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
to recover from something
ترمیم شدن
[مثال از بحرانی]
patching
ترمیم سنگفرش لکه گیری
irrecoverable error
خطای غیر قابل ترمیم
orthopaedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
to effuse
از خود بیرون
[بروز]
دادن
[مانند مایع نور بو یا کیفیت]
retrofit
بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
orthopedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
cost of maintenance
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
logic
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
acoustic
حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
LSD
لیسرجیک اسید دی اتیل آمید
[دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
hard
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hardest
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
remedial maintenance
باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
lock up
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
harder
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
declaratory statute
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
halted
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
troubleshoot
1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
self-
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
estrogen
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
eversion
خرابی
ruining
خرابی
dilapidation
خرابی
havoc
خرابی
godsend
خرابی
smash
خرابی
wrecks
خرابی
ruins
خرابی
devastation
خرابی
wreck
خرابی
ruin
خرابی
disrepair
خرابی
wrecking
خرابی
breakdowns
خرابی
breakdown
خرابی
malfunctions
خرابی
wreckage
خرابی
desolation
خرابی
destruction
خرابی
rottenness
خرابی
failures
خرابی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com