Dictiornary-Farsi | توجه و دقت مداوم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
assiduity	توجه و دقت مداوم


Search result with all words

to be exposed to a constant stream of something	در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
Other Matches

sustained rate	سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
screamer	اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
cyclic	مداوم
ongoing	مداوم
continuing	مداوم
unremitting	مداوم
constant	مداوم
sequential	مداوم
continuous	مداوم
constants	مداوم
running	مداوم
draw attention	توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
persistent	پایا مداوم
discontinuous	غیر مداوم
fluctuates	تغییر مداوم
fluctuated	تغییر مداوم
fluctuate	تغییر مداوم
stand	دفاع مداوم
steadied	پی درپی مداوم
halting	غیر مداوم
life long education	اموزش مداوم
drum rolls	ضربات مداوم
drum roll	ضربات مداوم
sustaining growth	رشد مداوم
sustained rate	نواخت مداوم
sustained illumination	روشنایی مداوم
sustained fire	تیر مداوم
sustained fire	اتش مداوم
steady state growth	رشد مداوم
running fire	اتش مداوم
persistent inflation	تورم مداوم
endurance time	سرعت مداوم
durably	بطور مداوم
continuous illumination	روشنایی مداوم
continuous fire	اتش مداوم
steadiest	پی درپی مداوم
steady	پی درپی مداوم
steadies	پی درپی مداوم
steadying	پی درپی مداوم
continuous duty	کار مداوم یکنواخت
endurance time	سرعت حداکثر مداوم
straight pool billiard	بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
steady state	وضعیت بارشد مداوم
stables	مداوم محک کردن
stable	مداوم محک کردن
one-night stand	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
ribbon switch	مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
uninterrupted duty	کار مداوم غیر یکنواخت
one-night stands	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
yak	: بطور مداوم حرف زدن
continuation	حرکت مداوم بسوی سبد
continuously pointed fire	اتش روانه شده مداوم
yaks	: بطور مداوم حرف زدن
Constant dripping wear away the stone . <proverb>	قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
favourite	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest	پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
memory sniffing	ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
continuous strip camera	دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
lindy	رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
continuous strip photography	عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
automatic terminal information service	ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
seen fire	اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
creeps	تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep	تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
broadcast controlled air interception	نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
continuous strip imagery	عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
scans	دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scanned	دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan	دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
inattentive	بی توجه
oblivious	بی توجه
turn to	توجه
unresponsive	بی توجه
listless	بی توجه
heedfulness	توجه
heedfully	با توجه
listlessly	بی توجه
keep	توجه
keeps	توجه
notes	توجه
heeds	توجه
mindfulness	توجه
attendance	توجه
attendances	توجه
NB	توجه!
tendance	توجه
unconsidered	بی توجه
mindfully	با توجه
remarks	توجه
heeded	توجه
heeding	توجه
heed	توجه
remarked	توجه
regard	توجه
regarded	توجه
noting	توجه
care	توجه
cared	توجه
attentiveness	توجه
regards	توجه
attention	توجه
note	توجه
attentions	توجه
cares	توجه
assiduity	توجه
attention to orders	توجه
remark	توجه
advertence	توجه
adverence	توجه
remarking	توجه
advertency	توجه
re	با توجه به
re-	با توجه به
caution	اخطار توجه
cautioned	توجه کنید
unwitting	بی توجه بی هوش
perpend	توجه کردن
cautioned	اخطار توجه
cautioning	توجه کنید
interesting	جالب توجه
wistfully	با دقت و توجه
notwithstanding	بدون توجه
inattention	عدم توجه
cautions	اخطار توجه
cautioning	اخطار توجه
caution	توجه کنید
engaging	جالب توجه
notables	جالب توجه
notable	جالب توجه
pay respect to	توجه داشتن به
hypoprosexia	فقدان توجه
hypoprosessis	فقدان توجه
yummy	جالب توجه
liberal	جالب توجه
liberals	جالب توجه
figure on	توجه کردن
field of attention	میدان توجه
eye catcher	چیزجالب توجه
devil may care	بی توجه به مقام
at nurse	در توجه دایه
attention deficit	کاستی توجه
attention getting	توجه طلب
attention seeking	توجه طلب
detraction	کاهش توجه
attention span	فراخنای توجه
span of attention	فراخنای توجه
attention to orders	توجه کنید
considerations	توجه تامل
considerations	توجه مراعات
oyez	توجه کنید
nota bene	توجه شود
nota bene	قابل توجه
tent	توجه کردن
tents	توجه کردن
favor	توجه مرحمت
look after	توجه داشتن به
inattention	فقدان توجه
welfare	توجه کردن
notice	توجه اطلاع
noticed	توجه اطلاع
introversion	توجه بدرون
notices	توجه اطلاع
intentness	سرگرمی توجه
noticing	توجه اطلاع
consideration	توجه مراعات
consideration	توجه تامل
auspice	حسن توجه
striking	قابل توجه
remarkable	قابل توجه
remarkable	جالب توجه
wistfulness	توجه دقت
favour	توجه مرحمت
polarities	توجه به قطب
favors	توجه مرحمت
pay attention <idiom>	توجه کردن
warnings	توجه به خط ر ممکن
warning	توجه به خط ر ممکن
considerable	قابل توجه
auspices	حسن توجه
on this <adv.>	با توجه به این
regards	رعایت توجه
substantial	قابل توجه
favoured	طرف توجه
strikingly	قابل توجه
favours	توجه مرحمت
riding high <idiom>	جالب توجه
observingly	از روی توجه
notations	ثبت توجه
interests	توجه نظر
get with it <idiom>	توجه کردن
Your attention please.	توجه فرمایید !توجه فرمایید !
notation	ثبت توجه
noteworthy	قابل توجه
tendencies	توجه استعداد
tendency	توجه استعداد
interest	توجه نظر
Take care of the infant.	از نوزاد توجه کن
favouring	توجه مرحمت