English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
Other Matches
non conducting عایق گرما
adiabatic عایق گرما
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
pattern بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
patterns بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
baseboard چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
thyratron پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
paragon رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragons رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
thermostat :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
turret motife طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
floc کلالهای ازرشتههای فریف
insulation عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
bulk density چگالی تودهای
mass movement جنبش تودهای
mass polymerization بسپارش تودهای
mass storage انبارش تودهای
bulk polymerization بسپارش تودهای
insulator عایق کننده روکش عایق
insulators جسم عایق ماده عایق
insulators عایق کننده روکش عایق
insulator جسم عایق ماده عایق
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
insulated instrument transformer ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
advection حرکت افقی تودهای ازهوا دراثرتغییردرجهء حرارت
bungee ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
vitreous شیشهای
vitric شیشهای
vitriform شیشهای
glazing شیشهای
glassy شیشهای
hyaloid شیشهای
glass rule خط کش شیشهای
amorphous شیشهای
galssy شیشهای
marble گلوله شیشهای
semivitrified نیم شیشهای
shellac لاک شیشهای
hyaloid membrane شامهء شیشهای
glass eye چشم شیشهای
glassiness خاصیت شیشهای
galss transition تبدیل شیشهای
louvred دریاپنجرهچوبی-شیشهای
solar house گلخانه شیشهای
vitreosity خاصیت شیشهای
glass bulb حباب شیشهای
gamma transition تبدیل شیشهای
glass electrode الکترود شیشهای
glass jaw ارواره شیشهای
glassy transition تبدیل شیشهای
glass rod میله شیشهای
blindworm مار شیشهای
glass tube لوله شیشهای
glass vessels فروف شیشهای
vitreus state حالت شیشهای
marbles گلوله شیشهای
semivitrified نیمه شیشهای
glassy state حالت شیشهای
glass الت شیشهای
the vitreoud humour ابگونه شیشهای
glazing coat روکش شیشهای
slow worm مار شیشهای
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
hyalitis اماس رطوبت شیشهای
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
vitreous enamel coating روکش لعاب شیشهای
gamma transition temperature دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature دمای تبدیل شیشهای
t.g دمای تبدیل شیشهای
vitrify شیشهای کردن یا شدن زینترن
salvers سینی پایه دار شیشهای
salver سینی پایه دار شیشهای
pseudoscope شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
intravitreous واقع در درون رطوبت شیشهای
glass separator میان گیر شیشهای باتری
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
fogging مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
belljar نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
meniscus شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
liquid crystal displays صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
radiation of heat گرما
heats گرما
heat گرما
cauma گرما
isotherm خط هم گرما
astrodome گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
calorification پیدایش گرما
thermosphere گرما سپهر
thermosphere گرما کره
pyromagnetic گرما- مغناطیس
pyro electricity گرما برق
thermo electricity گرما برق
heat absorbing جذب گرما
heat exchange تبادل گرما
thermoelectric گرما برقی
heat flow جریان گرما
heat flux شار گرما
melted از گرما سوختن
thermomagnetic گرما مغناطیس
temperature درجه گرما
thermal unit واحدسنجش گرما
thermal reservoir منبع گرما
temperatures درجه گرما
thermochemistry گرما شیمی
thermal مربوط به گرما
convection انتقال گرما
btu واحدبریتانیایی گرما
thermal effect اثر گرما
thermal agitation voltage اثر گرما
thermoelasticity گرما کشسانی
heat loss تلف گرما
intensity of heat شدت گرما
thermometers گرما سنج
radiators گرما تاب
hot cabinet قفسه گرما
radiators گرما افکن
heat transmission انتقال گرما
incalescence گرما جویی
incalescent گرما گرای
heat گرما حرارت
thermal flux شار گرما
I am absolutely baked. از گرما پختم
cold is merely privative گرما نیست
thermometer گرما سنج
heats گرما حرارت
radiator گرما تاب
radiator گرما افکن
heat transfer انتقال گرما
heat radiation تابش گرما
undwe the t. of بعنوان
by way of بعنوان
fehrenheit thermometer گرما سنج فارنهایت
chinical t. گرما سنج طبی
heat stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
temperature independent paranagnetism پارامغناطیس گرما مستقل
hot shorteness شکنندگی حاصل از گرما
heat-stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
swelters از گرما بیحال شدن
cooling water thermometer گرما سنج اب سرد
diathermacy خاصیت هدایت گرما
sweltered از گرما بیحال شدن
swelter از گرما بیحال شدن
calory واحد سنجس گرما
mechanical equivalent of heat هم ارز مکانیکی گرما
radiator بیرون دهنده گرما
b.t.u. واحد بریتانیایی گرما
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
baking enamel لعاب دادن با گرما
resistant to heat مقاوم در برابر گرما
heat fast paint رنگ مقاوم گرما
british thermal unit واحد بریتانیایی گرما
she cannot bear heat تاب گرما رانمیاورد
she cannot bear heat طاقت گرما را ندارد
radiators بیرون دهنده گرما
calorie واحد سنجس گرما
calories واحد سنجس گرما
heat flux density چگالی شار گرما
thermonuclear reaction واکنش گرما- هستهای
thermoforming شکل دادن با گرما
therm واحد گرما حمام
therm حمام عمومی گرما
therms واحد گرما حمام
therms حمام عمومی گرما
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
thermolytic وابسته به تحلیل گرما
warmth تعادل گرما ملایمت
thermotropic علاقمند به گرما دماگرای
thermotaxis تحرک در اثر گرما
to evolve heat گرما بیرون دادن
to resist heat تاب گرما اوردن
thermoelectric effect اثر گرما- برق
under cover of frind ship بعنوان دوستی
under the plea of بعنوان به بهانه
preparatorily بعنوان تهیه
LCD Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
waterproofs عایق اب
non conductor عایق
insulation عایق
insulant عایق
pawl عایق
floor insulator عایق کف
drag chain عایق
waterproof عایق اب
cloggy عایق
impediment عایق
impediments عایق
insulator عایق
waterproofed عایق اب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com