Dictiornary-Farsi | توده یخ شناور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (10 milliseconds)

English	Persian
iceberg	توده یخ شناور
icebergs	توده یخ شناور


Search result with all words

iceberg	کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs	کوه یخ شناور توده یخ شناور
sudd	توده شناور علف و نی که دررود نیل مانع کشتیرانی میشود
Other Matches

floating base	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
tump	توده درختان واقع بر روی تپه توده
float	شناور شدن شناور بودن
floated	شناور شدن شناور بودن
floats	شناور شدن شناور بودن
gull	هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls	هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
floated	شناور
bouyant foundation	پی شناور
float bridge	پل شناور
ballcocks	شناور
afloat	شناور
floats	شناور
ballcock	شناور
pack ice	یخ شناور
drift ice	یخ شناور
buoyant	شناور
pontoons	پل شناور
vessels	شناور
floaty	شناور
floating	شناور
on the float	شناور
above water <adj.>	شناور
floating fundation	پی شناور
nectonic	شناور
flying bridge	پل شناور
floating bridge	پل شناور
pontoon	پل شناور
float	شناور
vessel	شناور
free swimming	شناور
ice field	یخزار یخ شناور
floater	جسم شناور
float test	ازمون شناور
float valve	دریچه شناور
floating point	ممیز شناور
plungers	پیستون شناور
floating audress	نشانی شناور
floe	تخته یخ شناور
floating charactep	دخشه شناور
floating dock	حوض شناور
lifebuoy	گوی شناور
floating grid	شبکه شناور
floating gyro	ژایرو شناور
floating mine	مین شناور
floating aquatics	ابزیان شناور
lifebuoys	گوی شناور
floating point	با ممیز شناور
immersion heater	اب گرم کن شناور
plunger	پیستون شناور
immersion heaters	اب گرم کن شناور
float into position	شناور شدن
float guage	اشل شناور
bay	پل رابط در پل شناور
barges	تراده شناور
barged	تراده شناور
barge	تراده شناور
vessels	یگان شناور
vessel	یگان شناور
waft	شناور ساختن
wafted	شناور ساختن
wafting	شناور ساختن
wafts	شناور ساختن
pontoons	طراده شناور
pontoons	اسکله شناور
pontoon	طراده شناور
pontoon	اسکله شناور
swims	شناور شدن
bayed	پل رابط در پل شناور
baying	پل رابط در پل شناور
bouyant foundation	پایه شناور
drifting mine	مین شناور
dipping varnish	لاک شناور
dipping enamel	لعاب شناور
fluxed electrode	الکترود شناور
dipped electrode	الکترود شناور
boom	دستگاه شناور
boomed	دستگاه شناور
booming	دستگاه شناور
booms	دستگاه شناور
carburetor float	شناور کاربراتور
bouyancy pump	پمپ شناور
antisurface	ضد ناوهای شناور
adrift	شناور مهارشده
bays	پل رابط در پل شناور
swim	شناور شدن
immersion thermometer	دماسنج شناور
zooplankton	جانوران شناور
buoy	رهنمای شناور
submersible pump	پمپ شناور
submergible pump	پمپ شناور
floated	شناور شدن
float well	چاه شناور
oil slick	نفت شناور
oil slicks	نفت شناور
floated	شناور بودن
float	شناور بودن
floats	شناور شدن
float	شناور شدن
floats	شناور بودن
buoy	جسم شناور
buoys	رهنمای شناور
buoyed	رهنمای شناور
phytoplankton	گیاهان شناور
buoyed	جسم شناور
nekton	جانور شناور
buoying	راهنمای شناور در اب
buoying	شناور ساختن
natatores	مرغان شناور
buoying	جسم شناور
buoying	رهنمای شناور
buoyed	راهنمای شناور در اب
buoys	جسم شناور
buoy	راهنمای شناور در اب
levitative	شناور در هوا
life bouy	رهنمای شناور
buoy	شناور ساختن
buoys	راهنمای شناور در اب
buoys	شناور ساختن
pontoon bridge	پل شناور قایقی
plunger piston	پیستون شناور
plunge valve	سوپاپ شناور
buoyed	شناور ساختن
wrecking	شناور غرق شده
bottom mine	مین شناور عمقی
back float	شناور شدن روی اب
raft	دسته الوار شناور بر اب
poppers	طعمه شناور ماهیگیری
wrecks	شناور غرق شده
wreck	شناور غرق شده
popper	طعمه شناور ماهیگیری
float	روی اب نگهداشتن شناور
buoyant mine case	جعبه مین شناور
floating base	پایگاه شناور دریایی
rafts	دسته الوار شناور بر اب
floating point constant	ثابت ممیز شناور
floating point arithmetic	حساب ممیز شناور
plunge battery	باتری با الکترد شناور
floating point operation	عملکردبا ممیز شناور
floating exchange rate	نرخ شناور ارز
popping plug	طعمه ماهیگیری شناور
submersible	غوطه ور شناور زیرابی
snagline mine	مین با شاخک شناور
floating drydock	حوضچه شناور خشک
short scope buoy	بویه شناور قائم
power driven vessel	یگان شناور موتوری
plunger	شناور کاربوراتور غوطه ور
floating point number	عدد با ممیز شناور
floating point operation	عملیات ممیز شناور
floating point	ممیز شناور [ریاضی]
drift fishing	ماهیگیری از قایق شناور
light buoy	راهنمای شناور چراغدار
consolidated pack ice	مجموعه یخهای شناور
natant	شناور یامتحرک دراب
plungers	شناور کاربوراتور غوطه ور
floated	روی اب نگهداشتن شناور
floats	روی اب نگهداشتن شناور
watching mine	مین شناور در سطح اب
floating rate of exchange	نرخ شناور ارز
floating point rutine	روال ممیز شناور
floating point representation	نمایش با ممیز شناور
rucks	توده
esquillage	توده
riff raff	توده
oodles	توده
shelling	توده
pile	توده
hills	توده
hill	توده
shells	توده
shell	توده
piled	توده
ruck	توده
plebs	توده
populace	توده
rick	توده
ricked	توده
ricking	توده
ricks	توده
dollop	توده
dollops	توده
pyre	توده
pyres	توده
agglomerative	توده شو
aggregation	توده
cumulation	توده
heaps	توده
ratag	توده
the rabble	توده
sand pile	توده شن
agglomeration	توده
the many	توده
tag rag	توده
the masses	توده
the vulgar	توده
varletry	توده
heap	توده
heaping	توده
congeries	توده
lot	توده