Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
mark up price inflation
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
Other Matches
cost push inflation
تورم ناشی از فشار هزینه
currency depreciation race
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
excess demand inflation
تورم ناشی از مازاد تقاضا
wage push inflation
تورم ناشی از فشار مزد
demand pull inflation
تورم ناشی از فشار تقاضا
supply push inflation
تورم ناشی از فشار عرضه
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
natural rate hypothesis
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
mark up
افزایش قیمت
scale
کمتریا افزایش نسبت
scale up
افزایش به نسبت ثابت
Prices are rising ( falling ) .
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
price ratio
نسبت قیمت
advalorem
به نسبت قیمت
the p of income to expenses
نسبت درامدبه هزینه
benefit cost ratio
نسبت فایده به هزینه
costing and pricing
هزینه یابی و قیمت گذاری
cost insurance, freight
قیمت بیمه و هزینه حمل
cost indexes
ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده
markup
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
average cost pricing
قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
c i f
قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
aerodynamic heating
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
rig the market
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
betterment
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
deflates
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
mush
افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
demonetization
تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
arc elasticity of demand
= Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
scsi
پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
apportionment
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
bain index
شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
cross elasticity of demand
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
pareto optimality
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
unesco (= united nations educational
ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
inseparable cost
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
cost accounting
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
slutsky theorem
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
tortious liability
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
stagflation
تورم + رکود تورم همراه با رکود
look ahead
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
unemployment inflation dilemma
تورم
swellings
تورم
cumulative inflation
تورم
goutiness
تورم
swelling
تورم
protuberancy
تورم
protuberance
تورم
inflation
تورم
bulge
تورم
bulged
تورم
tumescence
تورم
tumidness
تورم
turgescence
تورم
protuberances
تورم
deflation
ضد تورم
inflationary
تورم
bulging
تورم
bulges
تورم
antinode
تورم
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
hidden inflation
تورم خزنده
persistent inflation
تورم دائمی
galloping inflation
تورم چهارنعل
hepatitis
تورم کبد
struma
گواتر تورم
galloping inflation
تورم شدید
structural inflation
تورم ساختاری
monetary inflation
تورم پولی
stagflation
تورم رکود
disinflation
کاهش تورم
secular inflation
تورم قرنی
disinflationary
کاهنده تورم
persistent inflation
تورم مداوم
inflationism
تورم گرایی
creeping inflation
تورم ارام
rate of inflation
نرخ تورم
hyperinflation
تورم شدید
creeping inflation
تورم خزنده
hyperinflation
تورم حاد
imported inflation
تورم وارداتی
hidden inflation
تورم پنهان
gas inflation
تورم گاز
galloping inflation
تورم تازنده
inflation rate
نرخ تورم
galloping inflation
تورم افسارگسیخته
chronic inflation
تورم مزمن
secular inflation
تورم مزمن
lump
بادکردگی
[تورم]
reflation
بازآوری تورم
protuberance
بادکردگی
[تورم]
bulge
بادکردگی
[تورم]
swelling
بادکردگی
[تورم]
anti drumming sheet
ورق ضد تورم
tumescence
بادکردگی
[تورم]
inflation
تورم پول
turgor
تورم
[آماس]
tumidity
تورم
[آماس]
bulge
تورم
[آماس]
lump
تورم
[آماس]
protuberance
تورم
[آماس]
swelling
تورم
[آماس]
tumescence
تورم
[آماس]
tumidity
بادکردگی
[تورم]
turgor
بادکردگی
[تورم]
protuberance
برامدگی
[تورم]
lump
برامدگی
[تورم]
tumescence
برامدگی
[تورم]
undersirable inflation
تورم نامطلوب
bulge
برامدگی
[تورم]
tumidity
برامدگی
[تورم]
turgidity
بادکردگی تورم
swelling
برامدگی
[تورم]
reflation
تورم عمدی
turgor
برامدگی
[تورم]
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
enlarged tonsils
تورم لوزه ها
[پزشکی]
unexpected inflation
تورم غیر منتظره
runaway inflation
تورم افسار گسیخته
tumescence
ورم حالت تورم
reflates
تورم ایجاد کردن
anticipated inflation
تورم مورد انتظار
swelling resistant
مقاوم در برابر تورم
reflate
تورم ایجاد کردن
reflated
تورم ایجاد کردن
reflating
تورم ایجاد کردن
tumefaction
ورم حالت تورم
strumous
دارای تورم بالشی
strumose
دارای تورم بالشی
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
frost heave
تورم خاک در اثر یخبندان
inflationism
پیروی از روش تورم اقتصادی
swells
باد غرور داشتن تورم
goiterogenic
ایادکننده تورم غده تیروئید
swell
باد غرور داشتن تورم
swelled
باد غرور داشتن تورم
inflatable
قابل تورم یا باد کردن
ingotism
تورم و رشد بیش از حدبلورها
anticipated inflation
تورم پیش بینی شده
unexpected inflation
تورم پیش بینی نشده
expectational inflation
تورم پیش بینی شده
expectational inflation
تورم قابل پیش بینی
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
goitrogenic
ایجاد کننده تورم غده تیروئید
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
muff
ناشی
Due to
ناشی از
skilless
ناشی
skill less
ناشی
on account of somebody
[something]
ناشی از
gauche
ناشی کج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com