Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (10 milliseconds)
English
Persian
beach matting
تور سیمی ساحلی
Other Matches
wire cloth
تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
non rotating wire rope
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
stringed
سیمی
wiry
سیمی
open wire line
خط سیمی هوایی
backstop
حصار سیمی
lang's lay wire rope
طناب سیمی یک سو
wire hinge
لولای سیمی
three wire generator
دینام سه سیمی
three wire system
دستگاه سه سیمی
tightwire
طناب سیمی
open wire line
خط سیمی لخت
wire core
مغزی سیمی
wire beater
همزن سیمی
wirework
کارهای سیمی
wire ropes
طنابهای سیمی
wire rope
طناب سیمی
wire netting
تور سیمی
wire gauze
توری سیمی
wire drag
لاروب سیمی
netting
شبکه سیمی
netting
تور سیمی
hawsers
طناب سیمی
hawser
طناب سیمی
cabled
طناب سیمی
greyhounds
غربال سیمی
stringed instruments
سازهای سیمی
cable
طناب سیمی
greyhound
غربال سیمی
griddles
غربال سیمی کارگران
sarrated wire rope
طناب سیمی دندانهای
plated wire memory
حافظه سیمی اندوده
griddle
غربال سیمی کارگران
magnetic wire recording
ضبط صوت سیمی
quadded cable
کابل چهار سیمی
phantomed cable
کابل چهار سیمی
wire netting
بافت توری سیمی
phantom circuit
مدار چهار سیمی
screens
تور سیمی نصب کردن
screening, screenings
تور سیمی نصب کردن
string band
دسته موزیک سازهای سیمی
phantoplex telegraphy
تلگراف چهار سیمی مرکب
screen
تور سیمی نصب کردن
screened
تور سیمی نصب کردن
inshore water
اب ساحلی
sea board
خط ساحلی
beach head
سر پل ساحلی
coastlines
خط ساحلی
bridgehead line
خط سر پل ساحلی
seasider
ساحلی
bridge head
سر پل ساحلی
coastal
ساحلی
coastline
خط ساحلی
strandline
خط ساحلی
offing
اب ساحلی
inshore
ساحلی
wire glass
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
screen
تور سیمی پنجره توری دار
cord
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
screening, screenings
تور سیمی پنجره توری دار
screens
تور سیمی پنجره توری دار
cords
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
omnibus wire
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
wired glass
شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
screened
تور سیمی پنجره توری دار
quay
دیوار ساحلی
land breeze
باد ساحلی
costal frontier
مرز ساحلی
littoral
ناحیه ساحلی
quays
دیوار ساحلی
inshore current
جریانات ساحلی
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
inshorepatrol
گشتی ساحلی
groyne
سد یا دیواره ساحلی
inshore water
ابهای ساحلی
inshore current
جریان اب ساحلی
coastal zone
منطقه ساحلی
martello
قلعه ساحلی
links
تپه ساحلی
coastal frontier
حدود ساحلی
tidewater
خط ساحلی کشند اب
territorial sea
دریای ساحلی
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
shore patrol
دژبان ساحلی
shore patrol
پلیس ساحلی
shore boat
تاکسی ساحلی
over the beach operations
عملیات ساحلی
dune
توده شن ساحلی
sea dike
دیوار ساحلی
coastal route
مسیر ساحلی
coastguards
گارد ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
marinas
تفرجگاه ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
beach patrol
گشتی ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach reserves
ذخایر ساحلی
boat telephone
تلفن ساحلی
cabotage
تجارت ساحلی
beach exit
معبر ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
foreshore
کمربند ساحلی
foreshores
کمربند ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
territorial waters
ابهای ساحلی
landing craft
کرجی ساحلی
barrier light
نورافکن ساحلی
coastguard
گارد ساحلی
beach erosion
فرسایش ساحلی
cabotage
کشتیرانی ساحلی
coast station
ایستگاه ساحلی
coastal artillery
توپخانه ساحلی
coastal patrol
گشتی ساحلی
coast defence
پدافند ساحلی
marina
تفرجگاه ساحلی
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
headstay
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
viola d'amore
ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
sanbar
دیوار شنی ساحلی
beach dump
انبار موقت ساحلی
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
beach minefield
میدان مین ساحلی
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
coastal route
راه ابی ساحلی
levee
دیواره ساحلی رودخانه
cabotage
حمل ونقل ساحلی
coaster
کشتی ویژه خط ساحلی
cabotage
کشتی رانی ساحلی
coastal navigation, coasting
حمل و نقل ساحلی
coasters
کشتی ویژه خط ساحلی
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
beach group
گروه خدمات ساحلی
trommel
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
tideland
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
Goa
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
cay
تخته سنگ ساحلی درجزیره
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cable suspension bridge
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
staple
سوزن
[حرف ]
یو شکل
[برای محکم کردن سیمی به دیوار]
rope chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
DC
روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
intracoastal sealift
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
sea frontiers
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
screen
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
daymark
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
the wind drowned the strigs
سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
Faraday cage
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
wire matrix printer
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com