Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
Other Matches
technology
فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی .
technologies
فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی .
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
logical
واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
forms
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
larger
وسیع
roomier
وسیع
roomiest
وسیع
captious
وسیع
largest
وسیع
roomy
وسیع
champaign
وسیع
vasty
وسیع
extensive
وسیع
immense
وسیع
capacious
وسیع
spacious
وسیع
abroad
وسیع
vast
وسیع
far-reaching
وسیع
of a wide scope
وسیع
ample
وسیع
far reaching
وسیع
large
وسیع
panoramic
وسیع
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
superhighways
جاده وسیع
superhighway
جاده وسیع
latifundia
املاک وسیع
immensely
بطور وسیع
to cover much ground
وسیع بودن
vastly
بطور وسیع
capaciously
بطور وسیع
broadly
بطور وسیع
extensive agriculture
کشاورزی وسیع
extensive cultivation
زراعت وسیع
heavy advertising
تبلیغات وسیع
latitudinarianism
وسیع نظری
gumming
وسیع کردن
rooms
وسیع تر کردن
wide
فراخ وسیع
wide
نامحدود وسیع
wider
فراخ وسیع
widish
نسبتا وسیع
gum
وسیع کردن
wider
نامحدود وسیع
widest
فراخ وسیع
gums
وسیع کردن
comprehensive
وسیع محیط
plausive
وسیع محتمل
gummed
وسیع کردن
widest
نامحدود وسیع
room
وسیع تر کردن
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
steppes
جلگه وسیع بی درخت
large minded
دارای فکر وسیع
broad minded
دارای فکر وسیع
steppe
جلگه وسیع بی درخت
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
broadloom
ساخته شده درکارگاه وسیع
ground swell
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
large-scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
avenuse
خیابان وسیع راهرو باغ
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
large scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale production method
روش تولیدبه مقیاس وسیع
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
hidden momentum of population growth
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
crown green bowls
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
land office business
کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
distributions
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
Xerox PARC
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
wats
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
departmentalism
اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
marketing
توزیع
distribution
توزیع
t distribution
توزیع تی
allotment
توزیع
issue
توزیع
issued
توزیع
allotments
توزیع
issues
توزیع
dissemination
توزیع
dispensation
توزیع
dispensations
توزیع
distributions
توزیع
repartition
توزیع
expansion
خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
dispatching
توزیع امکانات
binomial distribution
توزیع دو جملهای
bernoulli distribution
توزیع برنولی
demotic distribution
توزیع جمعیت
basic of issue
مبنای توزیع
bose distribution
توزیع بوز
dispensator
توزیع کننده
decile
توزیع دهگانه
indistributable
غیرقابل توزیع
chi square distribution
توزیع مربع خی
canonical distribution
توزیع بندادی
cost of distribution
هزینه توزیع
cumulative distribution
توزیع تجمعی
boltzmann distribution
توزیع بولتزمن
dealing arrangments
نحوه توزیع
continuous distributions
توزیع پیوسته
despatched
توزیع امکانات
administered
توزیع کردن
administer
توزیع کردن
redistribution
توزیع مجدد
deal
توزیع کردن
deals
توزیع کردن
administering
توزیع کردن
issue
توزیع کردن
issued
توزیع کردن
issues
توزیع کردن
allotment
تخصیص توزیع
allotments
تخصیص توزیع
dealt
توزیع کردن
dispensing
توزیع کردن
dispenses
توزیع کردن
dispensed
توزیع کردن
administers
توزیع کردن
distributed
توزیع شده
despatches
توزیع امکانات
despatching
توزیع امکانات
dispatch
توزیع امکانات
dispatched
توزیع امکانات
dispatches
توزیع امکانات
arrengement of the reonforcement
توزیع اماتور
angular distribution
توزیع زاویهای
marketing
بازاریابی و توزیع
distributors
توزیع کننده
distributor
توزیع کننده
dispense
توزیع کردن
distributable
قابل توزیع
frequency distribution
توزیع بسامد
optimal distribution
توزیع ایده ال
pareto distribution
توزیع پاراتو
planck distribution
توزیع پلانک
poissan distribution
توزیع پواسن
poisson distribution
توزیع پواسون
population distribution
توزیع جمعیت
probability distribution
توزیع احتمال
qualitative distribution
توزیع کیفی
random distribution
توزیع بی نظم
random distribution
توزیع تصادفی
rectangular distribution
توزیع مستطیلی
optimal distribution
توزیع بهینه
normalized distribution
توزیع بهنجار
normal plane
توزیع نرمال
functional distribution
توزیع اساسی
gauaaian distribution
توزیع گوسی
gaussian distribution
توزیع نرمال
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
issue commissary
مسئول توزیع
land distribution
توزیع اراضی
load distribution
توزیع بار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com