Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
symmetrical distribution	توزیع متقارن
Other Matches
functional distribution	توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
symmetrical	متقارن
symmetric	متقارن
palindromes	متقارن
simultaneous	متقارن
palindrome	متقارن
concurrent	متقارن
isochronous	متقارن
isochronal	متقارن
homolographic	متقارن
symmetrization	متقارن
equilateral	ازدوطرف متقارن
polarising	متقارن کردن
symmetrize	متقارن ساختن
polarize	متقارن کردن
polarizes	متقارن کردن
polarizing	متقارن کردن
symmetrical system	جریان متقارن
zygomorphic	متقارن الطرفین
polarises	متقارن کردن
summetrical defence	دفاع متقارن
symmetry vibration	ارتعاش متقارن
syzygy	جفت متقارن
symmetry top	فرفرهای متقارن
symmetric list	لیست متقارن
symmetry substance	ماده متقارن
asymmetrical	غیر متقارن
symmetry stretching	کشش متقارن
symmetric	هم اندازه متقارن
symmetric matrix	ماتریس متقارن
timed	متقارن ساختن
turkish knot	گره متقارن
times	متقارن ساختن
axially symmetric	متقارن محوری
axisymmetric	متقارن محوری
time	متقارن ساختن
bilateral	متقارن الطرفین
centrosymmetric	متقارن مرکزی
polarised	متقارن کردن
symmetry double bond	پیوند دوگانه متقارن
allochiria	جابجایی بساوشی متقارن
balanced transmission line	سیم انتقال متقارن
symmetrical pawn structure	ساختمان پیادهای متقارن
holohedral	دارای بلورهای متقارن
allocheiria	جابجایی بساوشی متقارن
homocercal	دارای دم قرینه متقارن الذنب
subcordate	بشکل قلب غیر متقارن
radiosymmetrical	دارای اضلاع یا شعاعهای متقارن
rhombus wing	بالی با سطح مقطع متقارن
symmetrical alternating quantity	کمیت متناوب متقارن نامتوازن
anisometric	دارای قسمتهای غیر متقارن
isocline	دارای شیب متقارن ومساوی
polar	دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی متقارن
counter vailing power	تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
Gulli motife	[نوعی گل و بته متقارن در فرش های ترکمن]
cypher	[حروف بزرگ الفبا در طرح های متقارن]
warping	پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
endless knots	طرح گره بدون انتها [که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
distributions	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
repartition	توزیع
dispensation	توزیع
allotment	توزیع
dispensations	توزیع
allotments	توزیع
dissemination	توزیع
distribution	توزیع
marketing	توزیع
issues	توزیع
issued	توزیع
issue	توزیع
t distribution	توزیع تی
distributions	توزیع
frequency distribution	توزیع فراوانی
Distribution	توزیع [ریاضی]
functional distribution	توزیع اساسی
fire distribution	توزیع اتش
fixed system	توزیع ثابت اب
frequency distribution	توزیع بسامد
unissued <adj.>	توزیع نشده
gaussian distribution	توزیع نرمال
probability distribution	توزیع احتمال
hypergeometric distribution	توزیع فراهندسی
indistributable	غیرقابل توزیع
gauaaian distribution	توزیع گوسی
exponential distribution	توزیع نمایی
income distribution	توزیع درامد
distribution of income	توزیع درامد
distribution law	قانون توزیع
distribution function	تابع توزیع
distribution free	نابسته به توزیع
distribution factors	ضرایب توزیع
distribution factor	ضریب توزیع
distribution curve	منحنی توزیع
distributing point	نقطه توزیع
distribution of wealth	توزیع ثروت
wealth distribution	توزیع ثروت
equalizing basin	حوضچه توزیع اب
energy distribution	توزیع انرژی
distributivity	توزیع پذیری
distributively	بشکل توزیع
distribution time	زمان توزیع
distribution system	سیستم توزیع
distribution system	شبکه توزیع
distribution ratio	نسبت توزیع
generalized function	توزیع [ریاضی]
distribution panel	تابلوی توزیع
distributable	قابل توزیع
table of distribution	جدول توزیع
reseller	توزیع کننده
Excess Distribution	توزیع فراوانی
reinforcement distribution	توزیع ارماتورها
rectangular distribution	توزیع مستطیلی
random distribution	توزیع تصادفی
random distribution	توزیع بی نظم
unfair distribution	توزیع ناعادلانه
uniform distribution	توزیع یکنواخت
unit of issue	واحد توزیع
revolving top	استوانه توزیع
truncated distribution	توزیع ناقص
the two o'clock d.	توزیع ساعت دو
stresses distribution	توزیع تنشها
stress distribution	توزیع تنش
spatial distribution	توزیع فضائی
sample distribution	توزیع نمونه
rotation system	توزیع تناوبی
trade channel	مجرای توزیع
unit of issue	مبنای توزیع
qualitative distribution	توزیع کیفی
normal distribution	توزیع بهنجار
normal distribution	توزیع نرمال
marketing channel	مجرای توزیع
market channels	مجاری توزیع
load distribution	توزیع بار
land distribution	توزیع اراضی
issue commissary	مسئول توزیع
normal plane	توزیع نرمال
normalized distribution	توزیع بهنجار
population distribution	توزیع جمعیت
poisson distribution	توزیع پواسون
poissan distribution	توزیع پواسن
planck distribution	توزیع پلانک
pareto distribution	توزیع پاراتو
optimal distribution	توزیع ایده ال
optimal distribution	توزیع بهینه
dispensator	توزیع کننده
administers	توزیع کردن
boltzmann distribution	توزیع بولتزمن
bose distribution	توزیع بوز
canonical distribution	توزیع بندادی
administer	توزیع کردن
administered	توزیع کردن
dispensed	توزیع کردن
administering	توزیع کردن
marketing	بازاریابی و توزیع
distributed	توزیع شده
chi square distribution	توزیع مربع خی
binomial distribution	توزیع دو جملهای
dealt	توزیع کردن
dispensing	توزیع کردن
dispenses	توزیع کردن
angular distribution	توزیع زاویهای
dispense	توزیع کردن
arrengement of the reonforcement	توزیع اماتور
allotments	تخصیص توزیع
allotment	تخصیص توزیع
issues	توزیع کردن
basic of issue	مبنای توزیع
issued	توزیع کردن
issue	توزیع کردن
deals	توزیع کردن
deal	توزیع کردن
bernoulli distribution	توزیع برنولی
dealing arrangments	نحوه توزیع
decile	توزیع دهگانه
demotic distribution	توزیع جمعیت
distributing	توزیع کردن
distributes	توزیع کردن
distribute	توزیع کردن
distributor	توزیع کننده
dispatching	توزیع امکانات
distributors	توزیع کننده
redistribution	توزیع مجدد
dispatches	توزیع امکانات
continuous distributions	توزیع پیوسته
dispatched	توزیع امکانات
dispatch	توزیع امکانات
cost of distribution	هزینه توزیع
despatching	توزیع امکانات
despatches	توزیع امکانات
cumulative distribution	توزیع تجمعی
despatched	توزیع امکانات
redistribution of wealth	توزیع دوباره ثروت
personal distribution	توزیع درامد فردی
mark-ups	سود توزیع کننده
redistribution of income	توزیع دوباره درامد
radial probability distribution	توزیع احتمال شعاعی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com