Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
truncated distribution	توزیع ناقص
Other Matches
functional distribution	توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
incomplete flower	گل ناقص
rudimental	ناقص
defective	ناقص
meagre	ناقص
half-baked	ناقص
incomplete	ناقص
in defect	ناقص
inadequate	ناقص
unperfect	ناقص
manque	ناقص
mutilated	ناقص
rudimentary	ناقص
violators	ناقص
violator	ناقص
short	ناقص
faulty	ناقص
shorter	ناقص
shortest	ناقص
malformed	ناقص
skimpy	ناقص
stickit	ناقص
incorrect	ناقص
mutilate	ناقص
mutilates	ناقص
imperfective	ناقص
roughcast	ناقص
deficient	ناقص
mutilating	ناقص
inconsummate	ناقص
imperfect	ناقص
imcomplete	ناقص
lacks	ناقص بودن
paralysis	سکته ناقص
deformed	ناقص شده
to put in rime	قافیه ناقص
imperfect market	بازار ناقص
defectively	بطور ناقص
tracheid	اوند ناقص
lacked	ناقص بودن
deficiently	بطور ناقص
ill	بطور ناقص
ill-	بطور ناقص
apoplexy	سکتهء ناقص
imperfectly	بطور ناقص
lack	ناقص بودن
truncation	ناقص سازی
wanting in reason	ازعقل ناقص
flawed	معیوب ناقص
paresis	فلج ناقص
frustum	مخروط ناقص
half	بطور ناقص
in my poor opinion	بعقل ناقص من
incomplete induction	استقراء ناقص
incomplete breakdown	شکست ناقص
incapacious	بی گنجایش ناقص
imcomplete ditch	گود ناقص
framentary	شکسته ناقص
in my poor opinion	بعقیده ناقص من
erectio deficiens	نعوظ ناقص
imperfect competition	رقابت ناقص
demonish	ناقص کردن
frustum	هرم ناقص
hemiplegia	فلج ناقص
half truth	حقیقت ناقص
half baked	ناپخته ناقص
half	شریک ناقص
misfiring	احتراق ناقص
paraparesis	فلج ناقص پا
ills	بطور ناقص
misshapen	ناقص الخلقه
faulty design	طرح ناقص
annular eclipse	خسوف ناقص
nubbin	میوه ناقص
missed approach	فرود ناقص
mutilator	ناقص کننده
faulty switching	سوئیچینگ ناقص
mooncalf	ناقص الخلقه
moon calf	خلقت ناقص
blastie	ناقص الخلقه
miscreation	خلقت ناقص
distributions	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution	پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
stepped thread	کولاس پیچی ناقص
fragmentarily	بطور شکسته یا ناقص
evils of imperfect competition	مضار رقابت ناقص
mutilating	ناقص یا فلج کردن
fragmental	ریز شده ناقص
mutilate	ناقص یا فلج کردن
stepped thread	پیچ ناقص کولاس
mutilates	ناقص یا فلج کردن
parachromopsia	رنگ کوری ناقص
parachromatopsia	رنگ کوری ناقص
fragmentary	ریز شده ناقص
meagrely	بطور لاغر یا ناقص
miscreate	ناقص الخلقه ساختن
market imperfection	ناقص بودن بازار
incomplete pictures test	ازمون تصویرهای ناقص
rough cast	اجمالادرست شده ناقص
low order	انفجار کند یا ناقص
heterometabolous	دارای دگردیسی ناقص
heterometabolic	دارای دگردیسی ناقص
garble	تحریف یا ناقص کردن
partial color blindness	رنگ کوری ناقص
overshoot	فرود ناقص هواپیما
sketchiest	از روی عجله ناقص
sketchy	از روی عجله ناقص
overshooting	فرود ناقص هواپیما
sketchier	از روی عجله ناقص
overshoots	فرود ناقص هواپیما
oaf	بچه ناقص الخلقه
oafs	بچه ناقص الخلقه
sketchily	از روی عجله ناقص
to do by halves	ناقص انجام دادن
unemployment equilibrium	تعادل در اشتغال ناقص
truncating	شاخه زدن ناقص کردن
truncates	شاخه زدن ناقص کردن
rough coating	اجمالا درست شده ناقص
imperfect oligopoly	انحصار چند جانبه ناقص
truncated	شاخه زدن ناقص کردن
catalexis	وتد ناقص دراخر شعر
verticillium	قارچ ناقص افت گیاهی
We don't do things by halves.	کاری را ناقص انجام ندادن
orthopaedy	فن درست کردن انامهای ناقص
truncate	شاخه زدن ناقص کردن
We don't do things by half-measures.	کاری را ناقص انجام ندادن
paretic	دچار فلج ناقص یا عضلانی
We don't do half-ass job [American E] [derogatory]	کاری را ناقص انجام ندادن
to break aset	خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
We don't do things halfway.	کاری را ناقص انجام ندادن
huddles	ناقص انجام دادن ازدحام کردن
malnutrition	تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
hermit crabs	خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
teratology	مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
hermit crab	خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
huddling	ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddled	ناقص انجام دادن ازدحام کردن
The comparison is misleading [flawed] .	مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
huddle	ناقص انجام دادن ازدحام کردن
paraplegics	فالج ازپا دچارفلج ناقص درپایانیمی ازتن
paraplegic	فالج ازپا دچارفلج ناقص درپایانیمی ازتن
orthopaedic	مربوط بفن درست کردن اندامهای ناقص
bobtail	اسب یا سگ دم کل هرچیز ناقص یامختصر شده ادم مهمل
osteoclasis	استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
corona discharge	تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
frictional unemployment	بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
He who grasps too much holds nothing fast. <proverb>	کسی که کاری بیش از تواناییش را بپذیرد آن کار را ناقص انجام می دهد.
marketing	توزیع
issue	توزیع
distributions	توزیع
distribution	توزیع
issued	توزیع
t distribution	توزیع تی
allotment	توزیع
dispensations	توزیع
allotments	توزیع
dispensation	توزیع
dissemination	توزیع
issues	توزیع
repartition	توزیع
unfair distribution	توزیع ناعادلانه
gaussian distribution	توزیع نرمال
stress distribution	توزیع تنش
trade channel	مجرای توزیع
unit of issue	مبنای توزیع
sample distribution	توزیع نمونه
Excess Distribution	توزیع فراوانی
hypergeometric distribution	توزیع فراهندسی
spatial distribution	توزیع فضائی
uniform distribution	توزیع یکنواخت
gauaaian distribution	توزیع گوسی
fixed system	توزیع ثابت اب
fire distribution	توزیع اتش
Distribution	توزیع [ریاضی]
exponential distribution	توزیع نمایی
generalized function	توزیع [ریاضی]
equalizing basin	حوضچه توزیع اب
energy distribution	توزیع انرژی
distributivity	توزیع پذیری
the two o'clock d.	توزیع ساعت دو
stresses distribution	توزیع تنشها
functional distribution	توزیع اساسی
distribution function	تابع توزیع
symmetrical distribution	توزیع متقارن
frequency distribution	توزیع بسامد
frequency distribution	توزیع فراوانی
table of distribution	جدول توزیع
distributively	بشکل توزیع
rotation system	توزیع تناوبی
random distribution	توزیع بی نظم
qualitative distribution	توزیع کیفی
normal distribution	توزیع نرمال
normal distribution	توزیع بهنجار
normal plane	توزیع نرمال
normalized distribution	توزیع بهنجار
probability distribution	توزیع احتمال
pareto distribution	توزیع پاراتو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com