English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (20 milliseconds)
English Persian
to grow [into] توسعه دادن وضعیت [به]
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
Search result with all words
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
Other Matches
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
expands توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
developments گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
expanding توسعه دادن بسط دادن
expand توسعه دادن بسط دادن
expands توسعه دادن بسط دادن
enlarging توسعه دادن
promote توسعه دادن
to unfold توسعه دادن
promotes توسعه دادن
enlarges توسعه دادن
enlarged توسعه دادن
spreads توسعه دادن
extends توسعه دادن
open out توسعه دادن
promoting توسعه دادن
promoted توسعه دادن
extend توسعه دادن
extending توسعه دادن
developement توسعه دادن
spread توسعه دادن
increased توسعه دادن
develops توسعه دادن
enlarge توسعه دادن
enriches توسعه دادن
enriching توسعه دادن
increases توسعه دادن
enrich توسعه دادن
increase توسعه دادن
to open out توسعه دادن
develop توسعه دادن
outstretch توسعه دادن بسط
develop توسعه دادن اشکارکردن
develops توسعه دادن اشکارکردن
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
enlarge توسعه دادن وسیع کردن
enlarging توسعه دادن وسیع کردن
expands منبسط کردن توسعه دادن
enlarged توسعه دادن وسیع کردن
to fill out تکمیل کردن توسعه دادن
expand منبسط کردن توسعه دادن
enlarges توسعه دادن وسیع کردن
expanding منبسط کردن توسعه دادن
flag 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
enlarged توسعه دادن زیاد بحث کردن
extending توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarge توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarges توسعه دادن زیاد بحث کردن
extend توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extends توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
aid worker دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
extend ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
development aid worker دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
extends ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extending ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
locations جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
location جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
indicator نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
maintenance 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
bionics مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
outreach توسعه یافتن توسعه
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
spreads توسعه
upgrowth توسعه
spread توسعه
stop go policy توسعه
enlarged توسعه
enlarge توسعه
outspread توسعه
extension توسعه
enlarges توسعه
extensions توسعه
amplification توسعه
increments توسعه
promotions توسعه
developments توسعه
promotion توسعه
enlarging توسعه
delelopment توسعه
increment توسعه
development توسعه
expansion توسعه
enlargements توسعه
enlargement توسعه
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
anti development policy سیاست ضد توسعه
development time زمان توسعه
pole of development قطب توسعه
internal development توسعه داخلی
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
development tools ابزار توسعه
expansive متمایل به توسعه
monetary expansion توسعه پولی
expansion گسترش توسعه
path of expansion مسیر توسعه
social development توسعه اجتماعی
export promotion توسعه صادرات
pattern of development الگوی توسعه
technical development توسعه فنی
expandability قابلیت توسعه
uneven development توسعه نامتوازن
underdeveloped توسعه نیافته
cultural development توسعه فرهنگی
underdevelopment توسعه نیافتگی
expansionism توسعه طلبی
economic development توسعه اقتصادی
expansionist توسعه طلبی
under development دردست توسعه
expanse بسط و توسعه
research and development تحقیق و توسعه
expandsionism توسعه طلبی
increscent زیادی توسعه
rural development توسعه روستائی
expanded , capacity توسعه فرفیت
booms توسعه یافتن
development policy سیاست توسعه
extendable توسعه پذیر
boomed توسعه عظیم
amplification توسعه تقویت
boom توسعه یافتن
boom توسعه عظیم
extensibility توسعه پذیری
extensible توسعه پذیر
development bank بانک توسعه
combat development توسعه رزمی
expanses بسط و توسعه
booms توسعه عظیم
historical development توسعه تاریخی
booming توسعه یافتن
development plan برنامه توسعه
urban renewal توسعه شهری
self development توسعه نفس
progation توسعه تکثیر
exepandable قابل توسعه
phasess of development مراحل توسعه
boomed توسعه یافتن
booming توسعه عظیم
extensible language زبان توسعه پذیر
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
pullulate اغاز توسعه نهادن
extended memory حافظه توسعه یافته
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
increments افزایش در حقوق توسعه
regress برگشت [به حالت کم توسعه]
software development توسعه نرم افزاری
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
increment افزایش در حقوق توسعه
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
extended precision دقت توسعه یافته
extendible قابل توسعه کش دار
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
regression برگشت [به حالت کم توسعه]
inextension عدم امتداد یا توسعه
class improvement plan طرح توسعه ناو
underdeveloped nations ملل توسعه نیافته
top down development توسعه از بالا به پایین
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
program development tools ابزار توسعه برنامه
development planning برنامه ریزی توسعه
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
development system سیستم توسعه یافته
characteristics of underdevelopment ویژگیهای توسعه نیافتگی
development countries کشورهای قابل توسعه
developing countries کشورهای در حال توسعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com