Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
English
Persian
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
Other Matches
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
expands
منبسط کردن توسعه دادن
expanding
منبسط کردن توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
expand
منبسط کردن توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
extends
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarged
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
extending
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
extend
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extends
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extending
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
furnishing
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
expands
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
developments
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
expand
توسعه دادن بسط دادن
expanding
توسعه دادن بسط دادن
expands
توسعه دادن بسط دادن
develop
توسعه دادن
extends
توسعه دادن
extending
توسعه دادن
develops
توسعه دادن
developement
توسعه دادن
spreads
توسعه دادن
spread
توسعه دادن
promoted
توسعه دادن
promotes
توسعه دادن
promoting
توسعه دادن
to open out
توسعه دادن
increase
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
increases
توسعه دادن
extend
توسعه دادن
to unfold
توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
enrich
توسعه دادن
promote
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
enlarge
توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن
open out
توسعه دادن
outstretch
توسعه دادن بسط
develops
توسعه دادن اشکارکردن
develop
توسعه دادن اشکارکردن
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
flags
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
location
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
locations
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
indicator
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
schematize
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
bionics
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
blends
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
administering
تهیه کردن
provision
تهیه کردن
cater
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
caters
تهیه کردن
blend
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
afforded
تهیه کردن
supplying
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
to find in
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
affords
تهیه کردن
afford
تهیه کردن
supplied
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
provide
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
process
تهیه کردن
procure
تهیه کردن
procured
تهیه کردن
preparing
تهیه کردن
prepares
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
procuring
تهیه کردن
prepare
تهیه کردن
back up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
outreach
توسعه یافتن توسعه
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
conserved
کنسرو تهیه کردن
preparation
تهیه کردن اتش
process
تهیه و تولید کردن
processes
تهیه و تولید کردن
bills
تهیه کردن صورتحساب
preparations
تهیه کردن اتش
conserve
کنسرو تهیه کردن
enable
تهیه کردن برای
get
تهیه کردن فهمیدن
getting
تهیه کردن فهمیدن
harness
اشیاء تهیه کردن
harnessed
اشیاء تهیه کردن
programmes
برنامه تهیه کردن
programme
برنامه تهیه کردن
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
harnessing
اشیاء تهیه کردن
effigy
تمثال تهیه کردن
effigies
تمثال تهیه کردن
enables
تهیه کردن برای
enabled
تهیه کردن برای
gets
تهیه کردن فهمیدن
bill
تهیه کردن صورتحساب
extemporised
فورا تهیه کردن
enabling
تهیه کردن برای
extemporized
فورا تهیه کردن
extemporises
فورا تهیه کردن
extemporising
فورا تهیه کردن
quadruplicate
در چهارنسخه تهیه کردن
programs
برنامه تهیه کردن
program
برنامه تهیه کردن
extemporize
فورا تهیه کردن
prearrange
قبلا تهیه کردن
triplicate
در سه نسخه تهیه کردن
funded
تهیه وجه کردن
fund
تهیه وجه کردن
extemporizes
فورا تهیه کردن
extemporizing
فورا تهیه کردن
conserves
کنسرو تهیه کردن
whomp up
بسرعت تهیه کردن
conserving
کنسرو تهیه کردن
add insult to the injury
<idiom>
[بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
to get back on one's feet
وضعیت خود را بهتر کردن
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
aminister
تهیه کردن بکار بردن
draft
تهیه کردن پیش نویس
handwrite
نسخه خطی تهیه کردن
bossing
نقش برجسته تهیه کردن
bosses
نقش برجسته تهیه کردن
bossed
نقش برجسته تهیه کردن
boss
نقش برجسته تهیه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com