English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
overdevelop توسعه و عمران زیاد یافتن
Other Matches
outreach توسعه یافتن توسعه
booming توسعه یافتن
booms توسعه یافتن
boom توسعه یافتن
boomed توسعه یافتن
to spread [across] [over] توسعه یافتن [سرتاسر]
extends توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extending توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarged توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarges توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarge توسعه دادن زیاد بحث کردن
cry up نزد عموم ارج ومنزلت یافتن زیاد ستودن
land reclamation عمران زمین
land improvements عمران و ابادانی زمین
planning permission اجازه عمران و ابادی اراضی
ices System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
propagated گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates گشترش یافتن یا نشر یافتن
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
spread توسعه
spreads توسعه
extension توسعه
enlargement توسعه
promotions توسعه
enlargements توسعه
promotion توسعه
outspread توسعه
increment توسعه
extensions توسعه
enlarges توسعه
enlarged توسعه
amplification توسعه
enlarge توسعه
increments توسعه
expansion توسعه
stop go policy توسعه
upgrowth توسعه
development توسعه
developments توسعه
enlarging توسعه
delelopment توسعه
to open out توسعه دادن
rural development توسعه روستائی
enriching توسعه دادن
expanses بسط و توسعه
develops توسعه دادن
technical development توسعه فنی
expanse بسط و توسعه
progation توسعه تکثیر
enriches توسعه دادن
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
promote توسعه دادن
develop توسعه دادن
promoted توسعه دادن
internal development توسعه داخلی
promotes توسعه دادن
promoting توسعه دادن
monetary expansion توسعه پولی
self development توسعه نفس
extend توسعه دادن
to unfold توسعه دادن
open out توسعه دادن
extending توسعه دادن
extends توسعه دادن
enlarges توسعه دادن
path of expansion مسیر توسعه
pattern of development الگوی توسعه
social development توسعه اجتماعی
pole of development قطب توسعه
enlarge توسعه دادن
phasess of development مراحل توسعه
expansionist توسعه طلبی
expansionism توسعه طلبی
enlarging توسعه دادن
amplification توسعه تقویت
expansive متمایل به توسعه
enlarged توسعه دادن
booming توسعه عظیم
development plan برنامه توسعه
extendable توسعه پذیر
expandsionism توسعه طلبی
under development دردست توسعه
anti development policy سیاست ضد توسعه
extensibility توسعه پذیری
expansion گسترش توسعه
extensible توسعه پذیر
enrich توسعه دادن
spreads توسعه دادن
export promotion توسعه صادرات
economic development توسعه اقتصادی
underdevelopment توسعه نیافتگی
exepandable قابل توسعه
expandability قابلیت توسعه
expanded , capacity توسعه فرفیت
spread توسعه دادن
uneven development توسعه نامتوازن
booms توسعه عظیم
urban renewal توسعه شهری
increscent زیادی توسعه
development bank بانک توسعه
development time زمان توسعه
developement توسعه دادن
underdeveloped توسعه نیافته
cultural development توسعه فرهنگی
historical development توسعه تاریخی
increases توسعه دادن
increased توسعه دادن
increase توسعه دادن
research and development تحقیق و توسعه
boomed توسعه عظیم
development policy سیاست توسعه
boom توسعه عظیم
combat development توسعه رزمی
development tools ابزار توسعه
increment افزایش در حقوق توسعه
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
characteristics of underdevelopment ویژگیهای توسعه نیافتگی
outstretch توسعه دادن بسط
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
development countries کشورهای قابل توسعه
underdeveloped nations ملل توسعه نیافته
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
top down development توسعه از بالا به پایین
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
software development توسعه نرم افزاری
program development tools ابزار توسعه برنامه
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
development planning برنامه ریزی توسعه
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
class improvement plan طرح توسعه ناو
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
inextension عدم امتداد یا توسعه
extended precision دقت توسعه یافته
step backwards برگشت [به حالت کم توسعه]
extendible قابل توسعه کش دار
regress برگشت [به حالت کم توسعه]
extensible language زبان توسعه پذیر
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
well development توسعه و شستشوی چاه
developing countries کشورهای در حال توسعه
increments افزایش در حقوق توسعه
developed contries ممالک توسعه یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
pullulate اغاز توسعه نهادن
develops توسعه دادن اشکارکردن
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
to grow [into] توسعه دادن وضعیت [به]
develop توسعه دادن اشکارکردن
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
regression برگشت [به حالت کم توسعه]
development system سیستم توسعه یافته
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
contrast enhancement توسعه تشخیص سایه روشن
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
expand منبسط کردن توسعه دادن
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
expands منبسط کردن توسعه دادن
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
organization for economic co opration سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
enlarges توسعه دادن وسیع کردن
enlarge توسعه دادن وسیع کردن
expanding منبسط کردن توسعه دادن
expeditionary forces نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
extensible منبسط شدنی توسعه پذیر
threat study بررسی توسعه تهدید دشمن
to fill out تکمیل کردن توسعه دادن
enlarging توسعه دادن وسیع کردن
expeditionary force نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
back blowing عمل شستشو و توسعه چاه
enlarged توسعه دادن وسیع کردن
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
extensive cultivation توسعه همه جانبه کشت وکار
put up <idiom> توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com