Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
extendable
توسعه پذیر
extensible
توسعه پذیر
Search result with all words
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
extensible
منبسط شدنی توسعه پذیر
extensible language
زبان توسعه پذیر
Other Matches
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
توسعه یافتن توسعه
educable
تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable
تربیت پذیر تعلیم پذیر
repairable
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible
تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable
تفوق پذیر فراز پذیر
mixable
امیزش پذیر امتزاج پذیر
adaptable organism
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
delelopment
توسعه
amplification
توسعه
outspread
توسعه
development
توسعه
enlarges
توسعه
enlarged
توسعه
enlarge
توسعه
extensions
توسعه
enlarging
توسعه
promotions
توسعه
promotion
توسعه
enlargements
توسعه
developments
توسعه
enlargement
توسعه
extension
توسعه
increment
توسعه
spread
توسعه
upgrowth
توسعه
increments
توسعه
spreads
توسعه
stop go policy
توسعه
expansion
توسعه
expansionism
توسعه طلبی
expansionist
توسعه طلبی
to unfold
توسعه دادن
expansive
متمایل به توسعه
promoting
توسعه دادن
promoted
توسعه دادن
boom
توسعه یافتن
boomed
توسعه عظیم
boomed
توسعه یافتن
booming
توسعه عظیم
booming
توسعه یافتن
booms
توسعه عظیم
booms
توسعه یافتن
promotes
توسعه دادن
enlarge
توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن
enrich
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
promote
توسعه دادن
boom
توسعه عظیم
research and development
تحقیق و توسعه
technical development
توسعه فنی
internal development
توسعه داخلی
increscent
زیادی توسعه
historical development
توسعه تاریخی
to open out
توسعه دادن
under development
دردست توسعه
underdevelopment
توسعه نیافتگی
uneven development
توسعه نامتوازن
extensibility
توسعه پذیری
monetary expansion
توسعه پولی
open out
توسعه دادن
social development
توسعه اجتماعی
rural development
توسعه روستائی
regional development
توسعه ناحیهای
self development
توسعه نفس
progation
توسعه تکثیر
pole of development
قطب توسعه
phasess of development
مراحل توسعه
pattern of development
الگوی توسعه
path of expansion
مسیر توسعه
export promotion
توسعه صادرات
expandsionism
توسعه طلبی
expanded , capacity
توسعه فرفیت
combat development
توسعه رزمی
regional development
توسعه منطقهای
anti development policy
سیاست ضد توسعه
underdeveloped
توسعه نیافته
increases
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
cultural development
توسعه فرهنگی
developement
توسعه دادن
development bank
بانک توسعه
expandability
قابلیت توسعه
exepandable
قابل توسعه
urban renewal
توسعه شهری
economic development
توسعه اقتصادی
development tools
ابزار توسعه
development time
زمان توسعه
development policy
سیاست توسعه
development plan
برنامه توسعه
increase
توسعه دادن
spreads
توسعه دادن
amplification
توسعه تقویت
extend
توسعه دادن
expansion
گسترش توسعه
spread
توسعه دادن
extends
توسعه دادن
expanse
بسط و توسعه
expanses
بسط و توسعه
develops
توسعه دادن
develop
توسعه دادن
extending
توسعه دادن
develops
توسعه دادن اشکارکردن
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
increments
افزایش در حقوق توسعه
development countries
کشورهای قابل توسعه
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
extendible
قابل توسعه کش دار
increment
افزایش در حقوق توسعه
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
development system
سیستم توسعه یافته
program development tools
ابزار توسعه برنامه
pullulate
اغاز توسعه نهادن
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
extended memory
حافظه توسعه یافته
outstretch
توسعه دادن بسط
extended precision
دقت توسعه یافته
development planning
برنامه ریزی توسعه
inextension
عدم امتداد یا توسعه
software development
توسعه نرم افزاری
well development
توسعه و شستشوی چاه
developed contries
ممالک توسعه یافته
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
class improvement plan
طرح توسعه ناو
top down development
توسعه از بالا به پایین
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
develop
توسعه دادن اشکارکردن
developing countries
کشورهای در حال توسعه
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
contrast enhancement
توسعه تشخیص سایه روشن
overdevelop
توسعه و عمران زیاد یافتن
expands
منبسط کردن توسعه دادن
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
expanding
منبسط کردن توسعه دادن
expeditionary force
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
back blowing
عمل شستشو و توسعه چاه
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
extendeo core
حافظه چنبرهای توسعه یافته
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
expand
منبسط کردن توسعه دادن
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
extend
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
project loans
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
enlarged
توسعه دادن زیاد بحث کردن
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
extensive cultivation
توسعه همه جانبه کشت وکار
extending
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
extends
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
put up
<idiom>
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com