Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
qualifier
توصیف کننده
qualifiers
توصیف کننده
delineator
توصیف کننده
Search result with all words
task state descriptor
توصیف کننده وضعیت وفیفه
Other Matches
description
توصیف
descriptor
توصیف گر
descriptions
توصیف
qualification
توصیف
shading
توصیف
delineation
توصیف
narration
توصیف
self-explanatory
بی نیاز از توصیف
descriptions
توصیف تشریح
data descriptor
توصیف گر داده ها
characterised
توصیف کردن
characterises
توصیف کردن
characterising
توصیف کردن
characterize
توصیف کردن
characterized
توصیف کردن
characterizes
توصیف کردن
characterizing
توصیف کردن
description
توصیف تشریح
qalified
توصیف شده
qualifies
توصیف کردن
describable
قابل توصیف
recommendable
قابل توصیف
job description
توصیف شغلی
indefinably
توصیف نشدنی
indefinable
توصیف نشدنی
characterization
توصیف شخصیت
self explaining
بی نیاز از توصیف
false description
توصیف غلط
qualify
توصیف کردن
self explanatory
بی نیاز از توصیف
indescribable
توصیف ناپذیر نامعلوم
characterization
توصیف صفات اختصاصی
unutterable
غیر قابل توصیف
unutterably
غیر قابل توصیف
task state descriptor
توصیف گر حالت کار
termless
بی پایان غیر قابل توصیف
unspeakable
توصیف ناپذیر غیرقابل بیان
illusionism
نگارش یا توصیف منافر وهمی
ineffable
شخص غیر قابل توصیف نگفتنی
zoography
علم توصیف جانوران وخوی انان
indescribably
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
Religion was portrayed in a negative way.
دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
ccitt v.
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
electrographic architecture
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
Sophrosyne
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
The documentary tries to be truthful to the events.
این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
unaccountably
غیر مسئول غیر قابل توصیف
unaccountable
غیر مسئول غیر قابل توصیف
portraying
توصیف کردن مجسم کردن
describes
توصیف کردن وصف کردن
described
توصیف کردن وصف کردن
describe
توصیف کردن وصف کردن
portray
توصیف کردن مجسم کردن
portrayed
توصیف کردن مجسم کردن
portrays
توصیف کردن مجسم کردن
describing
توصیف کردن وصف کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
historic character
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
to depict somebody or something
[as something]
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
crepitant
خش خش کننده
refutatory
رد کننده
hoppers
لی لی کننده
hopper
لی لی کننده
refutative
رد کننده
refuser
رد کننده
deflective
کج کننده
repudiationist
رد کننده
syncopator
غش کننده
tracker
پی کننده
doers
کننده
trackers
پی کننده
surfy
کف کننده
renunciant
کننده
swooner
غش کننده
crusher
له کننده
renunciant
رد کننده
deletive
حک کننده
rebutter
رد کننده
commulator
یک سو کننده
benders
خم کننده
filler
پر کننده
bender
خم کننده
skittish
رم کننده
whisperer
پچ پچ کننده
fillers
پر کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com