English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
English Persian
putsch توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
putsches توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
Other Matches
eminent domain قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
machiavelian مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
exterminates برانداختن
exterminated برانداختن
overtumble برانداختن
exterminating برانداختن
exterminate برانداختن
abolishes برانداختن
to bear down برانداختن
abolish برانداختن
to hurl down برانداختن
abolishing برانداختن
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
abolitionist طرفدار برانداختن
to blot out محوکردن برانداختن
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
antiquate برانداختن منسوخ کردن
subverted برانداختن موقوف کردن
subverts برانداختن موقوف کردن
subverting برانداختن موقوف کردن
over ride لغو کردن برانداختن
overturn واژگون کردن برانداختن
subvert برانداختن موقوف کردن
subversion برانداختن از بین بردن
overturns واژگون کردن برانداختن
overturned واژگون کردن برانداختن
hydra چیزی که برانداختن ان دشوار است
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
private محرمانه
in private محرمانه
confidential محرمانه
private code کد محرمانه
privately محرمانه
in secret محرمانه
classified محرمانه
privily محرمانه
confidentially محرمانه
arcane محرمانه
secrets محرمانه
restricted محرمانه
confidental محرمانه
privates محرمانه
secret محرمانه
necessary house محرمانه
tete a tete محرمانه
cheek by jowl محرمانه
backsides محرمانه
esoteric محرمانه
backside محرمانه
jackes محرمانه
hush-hush محرمانه
subrosa محرمانه
hush hush محرمانه
off the record محرمانه و خصوصی
privy خصوصی محرمانه
surreptitious پنهان محرمانه
off-the-record محرمانه و خصوصی
privates محرمانه سرجوخه
backstage محرمانه خصوصی
private محرمانه سرجوخه
secrecy محرمانه بودن
surreptitiously محرمانه جانشین
confidential خیلی محرمانه
confides محرمانه گفتن
confide محرمانه گفتن
privity موضوع محرمانه
confided محرمانه گفتن
closed meeting گردهمایی محرمانه
closed محرمانه بسته
closed conference گردهمایی محرمانه
private code رمز محرمانه
conclaves انجمن محرمانه
privileged communication مدارک محرمانه
in confidence بطور محرمانه
private talk گفتگوی محرمانه
conclave انجمن محرمانه
secret service دستگاه محرمانه دولت
tip محرمانه رساندن نوک
secret services دستگاه محرمانه دولت
tipping محرمانه رساندن نوک
hugger mugger تنهایی مطلب محرمانه
data privacy محرمانه بودن داده ها
confidential دارای ماموریت محرمانه
underground تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
behind the stage <adj.> <adv.> محرمانه [اصطلاح مجازی]
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
administrative crypto account نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
underplot دسیسه محرمانه دوز و کلک
to give one the straight tip محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
snoopy بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
get wise to something/somebody <idiom> درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
collogue توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
top secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
top-secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
declassified تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
protection عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
dominion حکومت
gynarchy حکومت زن
administrations حکومت
raj حکومت
administration حکومت
gynocracy حکومت زن
governments حکومت
government حکومت
I was tipped off . به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
condominium حکومت مشترک
puppet government حکومت پوشالی
caesarism حکومت امپراطوری
caesarism حکومت مطلقه
thearchy حکومت خدایان
enemy state حکومت دشمن
theocracies حکومت مذهب
presidential government حکومت جمهوری
fascism حکومت فاشیستی
condominiums حکومت مشترک
the sabre حکومت نظامی
federal government حکومت متحده
autarky حکومت استبدادی
technocracies حکومت اربابان فن
governmentalist حکومت گرا
governor's seat حکومت نشین
governmentalism حکومت گرایی
governance طرز حکومت
fair arbitration حکومت عدل
thalassocracy حکومت بر دریاها
governable قابل حکومت
theocracy حکومت مذهب
gerontocrasy حکومت پیران
technocracy حکومت اربابان فن
theonomy حکومت خدایی
gerontocracy حکومت سالخوردگان
rule حکومت کردن
prelacy حکومت روحانی
aristocracies حکومت اشرافی
govern حکومت کردن
governed حکومت کردن
tyranny حکومت استبدادی
central government حکومت مرکزی
governs حکومت کردن
coalition government حکومت ائتلافی
constitutionalism حکومت مشروطه
constitutional government حکومت مشروطه
aristocracy حکومت اشرافی
czarisme حکومت قیصری
czarisme حکومت تزاری
dictatorships حکومت استبدادی
dyarchy حکومت دومجلسی
dyarchy حکومت دوپادشاه
duumvirate حکومت دو نفری
dictatorship حکومت استبدادی
despotic rule حکومت استبدادی
despotic rule حکومت مطلقه
quirinal حکومت ایتالیا
democratic government حکومت ملی
rule حکومت سلطه
tyranny حکومت ستمگرانه
autarchy حکومت استبدادی
regimes طرز حکومت
imperialism حکومت امپراتوری
martial rule حکومت نظامی
parliamentarism حکومت پارلمانی
police states حکومت پلیسی
police state حکومت پلیسی
monarchy حکومت سلطنتی
martial law حکومت نظامی
regime طرز حکومت
self goverment حکومت بر نفس
kakistocracy بدترین حکومت
self goverment حکومت مستقل
parliamentary government حکومت پارلمانی
under the seway of تحت حکومت
stratocracy حکومت نظامیان
monarchies حکومت سلطنتی
autocracy حکومت مطلق
autocracy حکومت مستقل
misrules بد حکومت کردن
mobocracy حکومت رجاله ها
despotism حکومت مطلقه
military government حکومت نظامی
polity طرز حکومت
polities طرز حکومت
mixed government حکومت مختلط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com