English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English Persian
collogue توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
Other Matches
negotiated گفتگو کردن
negotiate گفتگو کردن
to talk [to] گفتگو کردن [با]
discuss گفتگو کردن
debate گفتگو کردن
speaks گفتگو کردن
speak گفتگو کردن
intertalk گفتگو کردن
negotiating گفتگو کردن
negotiates گفتگو کردن
sass بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
soliloquize باخود گفتگو کردن
declassifying تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassified تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassify تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
to have an i. with any one باکسی دیدار و گفتگو کردن
communed مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
to negotiate for something گفتگو و معامله کردن برای چیزی
commune مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
to off negotiations اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
lay قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
lays قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
to talk something over with somebody با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to negotiate [about; on; for] something [with somebody] گفتگو و معامله کردن [با کسی درباره چیزی]
skive چیدن قطع کردن
skiving چیدن قطع کردن
skived چیدن قطع کردن
skives چیدن قطع کردن
plot توط ئه چیدن رسم کردن
steeve بار کردن تنگ هم چیدن
plotted توط ئه چیدن رسم کردن
plots توط ئه چیدن رسم کردن
argued گفتگو کردن مشاجره کردن
arguing گفتگو کردن مشاجره کردن
discuss مطرح کردن گفتگو کردن
argue گفتگو کردن مشاجره کردن
argues گفتگو کردن مشاجره کردن
discussing مطرح کردن گفتگو کردن
discusses مطرح کردن گفتگو کردن
discussed مطرح کردن گفتگو کردن
to cull wool پشم چیدن [کندن و جمع آوری کردن]
disbud غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
hush-hush محرمانه
secret محرمانه
secrets محرمانه
backside محرمانه
subrosa محرمانه
confidential محرمانه
in private محرمانه
jackes محرمانه
confidentially محرمانه
in secret محرمانه
arcane محرمانه
necessary house محرمانه
hush hush محرمانه
confidental محرمانه
tete a tete محرمانه
esoteric محرمانه
privates محرمانه
cheek by jowl محرمانه
private code کد محرمانه
restricted محرمانه
backsides محرمانه
private محرمانه
classified محرمانه
privately محرمانه
privily محرمانه
privileged communication مدارک محرمانه
privity موضوع محرمانه
closed conference گردهمایی محرمانه
privy خصوصی محرمانه
closed meeting گردهمایی محرمانه
private code رمز محرمانه
off-the-record محرمانه و خصوصی
privates محرمانه سرجوخه
surreptitious پنهان محرمانه
conclaves انجمن محرمانه
private talk گفتگوی محرمانه
backstage محرمانه خصوصی
closed محرمانه بسته
conclave انجمن محرمانه
in confidence بطور محرمانه
surreptitiously محرمانه جانشین
off the record محرمانه و خصوصی
confide محرمانه گفتن
confides محرمانه گفتن
confided محرمانه گفتن
confidential خیلی محرمانه
secrecy محرمانه بودن
private محرمانه سرجوخه
tip محرمانه رساندن نوک
secret services دستگاه محرمانه دولت
underground تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
secret service دستگاه محرمانه دولت
confidential دارای ماموریت محرمانه
behind the stage <adj.> <adv.> محرمانه [اصطلاح مجازی]
data privacy محرمانه بودن داده ها
hugger mugger تنهایی مطلب محرمانه
tipping محرمانه رساندن نوک
converses گفتگو
conversing گفتگو
dialog گفتگو
parlance گفتگو
indisputable بی گفتگو
chit-chat گفتگو
chit chat گفتگو
tractarian گفتگو
conversed گفتگو
conversations گفتگو
conversation گفتگو
colloquy گفتگو
colloquies گفتگو
talks گفتگو
chitchat گفتگو
talked گفتگو
discussions گفتگو
talk گفتگو
discussion گفتگو
negotiation گفتگو ها
negotiations گفتگو
negotiations گفتگو ها
parle گفتگو
negotiation گفتگو
converse گفتگو
underplot دسیسه محرمانه دوز و کلک
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
administrative crypto account نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
snoopy بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
get wise to something/somebody <idiom> درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
to give one the straight tip محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
out of one's shell <idiom> گفتگو دوستانه
monology گفتگو باخود
dialogue گفتگو صحبت
discussion گفتگو منافره
dialogues گفتگو صحبت
interlocutress طرف گفتگو
conferences گفتگو مذاکره
discussions گفتگو منافره
tractate بحث گفتگو
conference گفتگو مذاکره
debatable قابل گفتگو
to make overtures گفتگو اغازکردن
putsch توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
putsches توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
top-secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
top secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
to toughen one's tone در گفتگو سخت شدن
upsetting conversation گفتگو ناراحت کننده
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
shoptald گفتگو درباره وضع کسب
interlocutress زنی که طرف گفتگو باشد
miming تقلید نمایش بدون گفتگو
mime تقلید نمایش بدون گفتگو
chime in <idiom> ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
lambency ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
treater مذاکره کننده طرف گفتگو
mimed تقلید نمایش بدون گفتگو
mimes تقلید نمایش بدون گفتگو
palor اطاق برای گفتگو خصوصی
locutory تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
picks چیدن
pick چیدن
racking چیدن
shear چیدن مو
arranged چیدن
arrange چیدن
pick off چیدن
snipped چیدن
pick over چیدن
mown چیدن
mows چیدن
cropping چیدن
mow چیدن
clipping چیدن
snip چیدن
cropped چیدن
to lay out چیدن
snipping چیدن
crop چیدن
crops چیدن
arranging چیدن
lops چیدن
setting up چیدن
set چیدن
to pick off چیدن
arranges چیدن
lopping چیدن
lopped چیدن
pull چیدن
lop چیدن
pulls چیدن
mowed چیدن
sets چیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com