English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
hole high توقف گوی در کنار سوراخ
Other Matches
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
grids دریچه سوراخ سوراخ
swage block قالب سوراخ سوراخ
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle سوراخ سوراخ کردن
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles سوراخ سوراخ کردن
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore مرجان سوراخ سوراخ
grid دریچه سوراخ سوراخ
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
besides کنار
lotuses کنار
border کنار
bordered کنار
bordering کنار
brimmed کنار
lotus کنار
margin کنار
off از کنار
waterfronts اب کنار
brink کنار
rand کنار
margins کنار
waterfront اب کنار
apart کنار
rims کنار
rim کنار
edges : کنار
brims کنار
along side تا کنار
abutment کنار
along side در کنار
ex- کنار
ex کنار
lote کنار
lotos کنار
brimming کنار
banks کنار
bank کنار
marginate کنار
bourne کنار
border line خط کنار
on shore بر کنار
lip کنار
list کنار
side aisle کنار
marge کنار
brim کنار
recess کنار
limit کنار
verge کنار
away کنار
recesses کنار
edge : کنار
verges کنار
interruptions توقف
suspension توقف
pausing توقف
insolvency توقف
stoppage توقف
paused توقف
flag stop توقف
pause توقف
syncope توقف
suspensions توقف
park توقف
parked توقف
pauses توقف
parks توقف
stoppages توقف
interruption توقف
halts توقف
stopping توقف
stand توقف
tarriance توقف
suspension of payment توقف
stopple توقف
stops توقف
stop code کد توقف
commorant توقف
stopped توقف
cessation توقف
stop توقف
halted توقف
interrupt توقف
interrupts توقف
halt توقف
interrupting توقف
sidelined خط کنار زمین
sideline خط کنار زمین
earmark کنار گذاشتن
waterside کنار دریا
lotus-eaters کنار خوار
by the window کنار پنجره
limbo کنار دوزخ
lay away کنار گذاشتن
overrules کنار گذاشتن
overruled کنار گذاشتن
bedside کنار بستر
side foot ضربه با کنار پا
shores کنار دریا
overrule کنار گذاشتن
strands کنار رود
shore کنار دریا
sidelines خط کنار زمین
receded کنار کشیدن
recedes کنار کشیدن
to put a way کنار گذاشتن
receding کنار کشیدن
pt down کنار گذاردن
pull away کنار گرفتن
roadside کنار جاده
roadsides کنار جاده
touchline خط کنار زمین
put aside کنار گذاشتن
coping کنار امدن
by the side of the road در کنار جاده
recede کنار کشیدن
bypass کنار گذار
to lay aside کنار گذاشتن
riverside کنار رور
lotus-eater کنار خوار
Joking apart. <idiom> شوخی به کنار.
sidelining خط کنار زمین
Joking aside. <idiom> شوخی به کنار.
to leave off کنار گذاشتن
lotus eater کنار خوار
to put by کنار گذاشتن
lotos eater کنار خوار
shipside کنار کشتی
to set by کنار گذاشتن
bypassing کنار گذار
foreshores کنار دریا
gravesides در کنار آرامگاه
step aside کنار رفتن
graveside در کنار آرامگاه
lotus درخت کنار
lotuses درخت کنار
reserving کنار گذاشتن
reserves کنار گذاشتن
reserve کنار گذاشتن
side step کنار رفتن
sheer کنار رفتن
foreshore کنار دریا
riparian رود کنار
bypasses کنار گذار
bypassed کنار گذار
withdrawals کنار کشیدن
deposit کنار گذاشتن
withdrawal کنار کشیدن
deposits کنار گذاشتن
side سمت کنار
by نزدیک کنار
off از روی از کنار
sides سمت کنار
Stand asid . step aside . کنار بایست
earmarks کنار گذاشتن
strand کنار دریا
coast کنار دریا
next جنب کنار
bow out کنار کشیدن
lote درخت کنار
seaside دریا کنار
floret of ray گلچه کنار
put in کنار امدن با
coasts کنار دریا
put away کنار گذاردن
shipboard کنار کشتی
strand کنار رود
seastrand دریا کنار
seacoast دریا کنار
lotos درخت کنار
shelf کنار گذاشتن
strands کنار دریا
wayside کنار جاده
payment stopped توقف پرداخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com