English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
embargo توقیف کشتی در بندر
embargoes توقیف کشتی در بندر
Search result with all words
to lay one on a ship کشتی را در بندر توقیف کردن
Other Matches
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
lay an embargo on در بندر توقیف کردن
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
cabotage کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
habeas corpus حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
under restraint در توقیف تحت توقیف د ربند
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
harbourless بی بندر
wayside بندر
harbour بندر
harbors بندر
harbored بندر
port بندر
harbouring بندر
harbours بندر
harboring بندر
seaport بندر
harboured بندر
seaports بندر
cril سد بندر
harbor master رئیس بندر
seaports بندر دریایی
harbor master راهنمای بندر
free ports بندر ازاد
seaports دریا بندر
harbour master رئیس بندر
harbour dues حقوق بندر
destination port بندر مقصد
terminal port بندر مقصد
secondary port بندر فرعی
aport بسوی بندر
aport روبه بندر
bar پیش بندر
bars پیش بندر
seaport بندر دریایی
seaport دریا بندر
harbour master متصدی بندر
free port بندر ازاد
on berth در داخل بندر
longshoremen باربرلنگرگاه بندر
port of destination بندر مقصد
port of embarkation بندر عزیمت
port of call بندر لنگراندازی
port of entry بندر مقصد
port watch نگهبان بندر
port of call بندر توقف
ports of call بندر لنگراندازی
ports of call بندر توقف
longshoreman باربرلنگرگاه بندر
Plymouth بندر پلیموت
Sydney بندر سیدنی
port بندر گاه
port بندر ورودی
naval port بندر دریایی
Yangon بندر یانگون
outer harbor پیش بندر
minor port بندر کوچک
malaga بندر مالاگا
Tel Aviv بندر تلآویو
main port بندر اصلی
Douala بندر دوالا
jetties اسکله بندر
treaty port بندر پیمانی
jetty اسکله بندر
way port بندر سر راه
Abidjan بندر ابیجان
wharfmaster رئیس بندر
Bissau بندر بیسائو
Calcutta بندر کلکته
registered port بندر مشخص
inner harbor بندر داخلی
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
harbor control tower برج مراقبت بندر
named port of destination بندر مقصد مشخص
jetties موج شکن بندر
entry plan طرح ورود به بندر
port watch پست نگهبانی بندر
out port بندر دور از مقصد
ex quay تحویل در بندر مقصد
lay day روز معطلی در بندر
George Town بندر جرج تاون
harbourage پهلو گرفتن در بندر
captain of the port افسر انتظامات بندر
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
Cape Town بندر کیپ تاون
bender gestalt test ازمون طرحهای بندر
cril مانع دهانه بندر
jetty موج شکن بندر
Georgetown بندر جرج تاون
destination port بندر تحویل کالا
put into port وارد بندر شدن
controlled port بندر نظامی کنترل شده
roustabout کارگر اسکله یا بندر گاه
fast cruise ازمایش سریع ناو در بندر
afloat support لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
water bailiffs مامور تفتیش کشتیها در بندر
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
portcall زمان رسیدن وسایل به بندر
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
out bound عازم بیرون رفتن از بندر
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
visual bender motor gestalt test ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
portcapacity فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
distress توقیف
confinement توقیف
caption توقیف
captions توقیف
distrainment توقیف
arrests توقیف
seizure توقیف
seizures توقیف
hold up توقیف
distresses توقیف
hold-up توقیف
hold-ups توقیف
detention توقیف
supperession توقیف
arrestment توقیف
internment توقیف
imperisonment توقیف
confiscation توقیف
bail توقیف
detentions توقیف
trustee process توقیف
constraint توقیف
arrest توقیف
suppression توقیف
garnishment توقیف
restraint توقیف
sequestration توقیف
custody توقیف
embargo توقیف
stoppage توقیف
stoppages توقیف
durance توقیف
durante توقیف
embargoes توقیف
arrested توقیف
nabs توقیف
distraint توقیف
restraints توقیف
nabbing توقیف
nabbed توقیف
nab توقیف
attachment توقیف
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
release of seizure رفع توقیف
keep in توقیف کردن
banning توقیف کردن
pinfold توقیف گاه
house arrest توقیف در منزل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com