Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
English
Persian
surplus production
تولید اضافی
Search result with all words
sound
کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
sounded
کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
soundest
کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
sounds
کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
overproduction
تولید اضافی یا بیش از حد بس فراوری
Other Matches
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
plus
اضافی
overflows
اضافی
accessed
اضافی
accesses
اضافی
accessing
اضافی
overflowed
اضافی
overflow
اضافی
floating
اضافی
redundant
اضافی
access
اضافی
overtime
اضافی
unduly
اضافی
surplusage
اضافی
additional
اضافی
relative
اضافی
surplus
اضافی
accessional
اضافی
extension
اضافی
excess
اضافی
supplementary
اضافی
de trop
اضافی
paragogic
اضافی
excesses
اضافی
supplemantary
اضافی
supernumerary
اضافی
surpluses
اضافی
extensions
اضافی
superimposed
اتش اضافی
regulating cell
پیل اضافی
end cell
پیل اضافی
beauty sleep
خواب اضافی
slip sheet
صفحه اضافی
overcharge
هزینه اضافی
excess pressure
فشار اضافی
overloads
بار اضافی
excess load
بار اضافی
excess length
طول اضافی
overcharges
هزینه اضافی
excess capacity
فرفیت اضافی
spill water
ابهای اضافی
overcharged
هزینه اضافی
overcharging
هزینه اضافی
excess price
قیمت اضافی
adduct
ترکیب اضافی
sudden-death
وقت اضافی
sudden death
وقت اضافی
flab
گوشت اضافی
additional charges
خرجهای اضافی
additional outlet
آبگیر اضافی
an a.chapter
یک باب اضافی
aditional service
سرویس اضافی
boostes pump
پمپ اضافی
ancillary equipment
تجهیزات اضافی
auxiliary work
کارهای اضافی
furthers
اضافی زائد
climbing lane
خط اضافی در سر بالایی
additional charges
اتهامات اضافی
surtax
مالیات اضافی
redundant equation
معادله اضافی
days of grace
مهلت اضافی
shootoff
مسابقه اضافی
adscript
یادداشت اضافی
addition record
رکورد اضافی
further
اضافی زائد
furthering
اضافی زائد
bonuses
پرداخت اضافی
bonus
پرداخت اضافی
additional score
نمره اضافی
additional
<adj.>
مکمل اضافی
supplementary costs
هزینههای اضافی
sunk cost
هزینههای اضافی
postiche
متن اضافی
poundage
هزینه اضافی
barrages
وقت اضافی
barrage
وقت اضافی
surcharges
هزینه اضافی
surplus material
ماده اضافی
intercalary
اضافی افزوده
incremental cost
هزینه اضافی
overestimation
براورد اضافی
overhand knot
گره اضافی
overhead costs
هزینههای اضافی
surcharge
مالیات اضافی
surcharge
نرخ اضافی
surcharges
مالیات اضافی
surcharges
نرخ اضافی
furthered
اضافی زائد
surcharge
هزینه اضافی
supplementary
اضافی مکمل
overvoltage
ولتاژ اضافی
overpayment
پرداخت اضافی
overirrigation
ابیاری اضافی
surplus stock
موجودی اضافی
surplus value
ارزش اضافی
over
گذشته اضافی
extra period
وقت اضافی
overload
بار اضافی
excess reserves
ذخائر اضافی
excess supply
عرضه اضافی
overloaded
بار اضافی
extra duty
خدمت اضافی
overtime
ساعات اضافی
extra current
جریان اضافی
padding
متن اضافی
extra cost
هزینه اضافی
excess stock
مواد اضافی
extra time
وقت اضافی
extra premium
پاداش اضافی
excess profit
سود اضافی
overtime
وقت اضافی
surplus water
ابهای اضافی
the intercalary month
ماه اضافی
extra equipment
تجهیزات اضافی
over-
گذشته اضافی
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
surtax
مالیات بر درامد اضافی
margins
زمان یا فضای اضافی
extras
فوق العاده اضافی
overcharged
اضافی هزینه کردن
extra-
فوق العاده اضافی
additionally
بطور اضافی یا زائد
supertax
مالیات بر درامد اضافی
addition
اسم اضافی ضمیمه
value added network
ارزش اضافی شبکه
overcharge
اضافی هزینه کردن
overflow
ابهای اضافی لبریزی
additions
اسم اضافی ضمیمه
supplement
تکمیل کننده اضافی
surplus
اقلام اضافی و مازاد
bonus
پرتاب پنالتی اضافی
supplemented
تکمیل کننده اضافی
margin
زمان یا فضای اضافی
bonuses
پرتاب پنالتی اضافی
supplementing
تکمیل کننده اضافی
surpluses
اقلام اضافی و مازاد
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
third brush generator
دینام با زغال اضافی
third brush regulation
تنظیم با زغال اضافی
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
supplements
تکمیل کننده اضافی
terret or rit
حلقه یراق اضافی
overflows
ابهای اضافی لبریزی
overflowed
ابهای اضافی لبریزی
sudden victory
پیروزی در وقت اضافی
accrued expenditures
هزینه های اضافی
extrasystole
ضربان اضافی قلب
motorcar accessories
لوازم اضافی اتومبیل
plussage
سرامد مقدار اضافی
plusage
سرامد مقدار اضافی
extra
فوق العاده اضافی
additional costs
[expenses]
هزینه های اضافی
incremental cost
هزینه های اضافی
extra expenses
هزینه های اضافی
cumulative evidence
قرائن یا مدارک اضافی
less than carload
وزن بار اضافی
jury sturt
پایه اضافی یا موقتی
acompaniment
تزئینات اضافی در ساختمان
overcharges
اضافی هزینه کردن
overcharging
اضافی هزینه کردن
surcharge
درصد هزینههای اضافی
excess burden of taxation
بار اضافی مالیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com