English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
potential output تولید بالقوه
Search result with all words
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
potential gross national product تولید ناخالص ملی بالقوه
Other Matches
potential بالقوه
chos in action حق بالقوه
potentially بالقوه
potential <adj.> بالقوه
virtualism موجودیت بالقوه
potential hazard خطر بالقوه
potential عامل بالقوه
potential <adj.> عامل بالقوه
potential substitution جانشینی بالقوه
potentialities عاملیت بالقوه
potentiality عاملیت بالقوه
virtual موجود بالقوه تقدیری
potential rate of growth نرخ رشد بالقوه
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
equitable estate در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
outputs تولید
products تولید
assembly line خط تولید
production lines خط تولید
manufacture تولید
productions تولید
progeniture تولید
product تولید
assembly lines خط تولید
assembly تولید
low productivity تولید کم
manufactured تولید
manufactures تولید
fabrication تولید
output تولید
production rule تولید
production technique فن تولید
production line خط تولید
generation تولید
total product تولید کل
turn out تولید
generations تولید
aggregate output تولید کل
total output تولید کل
articulation تولید
genesis تولید
production تولید
overproduction اضافه تولید
overproduction تولید مازاد
produces تولید کردن
peak output حداکثر تولید
jamming تولید پارازیت
net output تولید خالص
neogenesis تولید جدید
national product تولید ملی
national output تولید ملی
monopoly output تولید انحصاری
net productivity تولید خالص
mode of production وجه تولید
procreation تولید مثل
generations تولید کردن
output variability تغییرات تولید
output per head تولید سرانه
optimum output تولید مطلوب
optimum output تولید بهینه
output rate نرخ تولید
producible قابل تولید
production تولید کردن
production تولید دستهای
generations تولید نیرو
productions تولید محصول
generation تولید نیرو
produced تولید کردن
produce تولید کردن
overproduction تولید بیش از حد
productions تولید کردن
productions تولید دستهای
production تولید محصول
begotten تولید کرده
reproduction تولید مثل
cost of production هزینه تولید
reproduction تولید مجدد
reproduction تولید دوباره
reproductions تولید مثل
reproductions تولید مجدد
mass-production تولید انبوه
flow of production گردش تولید
flow of production جریان تولید
manufacturer تولید کننده
manufacturers تولید کننده
producer تولید کننده
producers تولید کننده
reproductions تولید دوباره
fetch up تولید کردن
branches of production شاخههای تولید
branches of production رشتههای تولید
bring forward تولید کردن
energy production تولید انرژی
calorification تولید حرارت
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
carcinogenesis تولید سرطان
chylification تولید کیلوس
chymification تولید کیموس
energy production تولید نیرو
begat تولید کردن
factory production تولید کارخانهای
agents of production عوامل تولید
factors of production عوامل تولید
production factors عوامل تولید
aggradation of permafrost تولید شبنم
aggradation of permafrost تولید مه شبنم
aggregate production function تابع تولید کل
factor of production عامل تولید
average product تولید متوسط
elasticity of production کشش تولید
food production تولید غذا
mode of production طرز تولید
means of production ابزار تولید
beep تولید صدا
beeped تولید صدا
beeping تولید صدا
beeps تولید صدا
raise تولید کردن
generation of current تولید جریان
means of production وسایل تولید
mechanical production تولید ماشینی
procreate تولید کردن
procreated تولید کردن
procreates تولید کردن
procreating تولید کردن
beget تولید کردن
begets تولید کردن
begetting تولید کردن
mode of production شیوه تولید
metagenesis تناوب تولید
raises تولید کردن
mass production تولید انبوه
mass production تولید ماشینی
homogenesis تولید مثل
home country محل تولید
generation of oscillations تولید نوسان
generating tool ابزار تولید
generable قابل تولید
gas generation تولید گاز
gas making تولید گاز
full production تولید در حداکثرفرفیت
full production تولید کامل
inbreed تولید کردن
incendiarism تولید حریق
mass production تولید بمقدارزیاد
marginal output تولید نهائی
manufacturing cost هزینه تولید
labor intensive production تولید کاربر
ingot production تولید شمش
ingenerate تولید کردن
productivity قابلیت تولید
sparking تولید جرقه
forces of production نیروهای تولید
production program برنامه تولید
production capacity فرفیت تولید
production coefficient ضریب تولید
production cost هزینه تولید
production efficiency کارائی تولید
supplied تولید کردن
supply تولید کردن
supplying تولید کردن
production efficiency کارائی در تولید
production engineer مهندس تولید
turn out تولید کردن
generate تولید کردن
production account حساب تولید
production programme برنامه تولید
volume of production حجم تولید
surplus production مازاد تولید
producing گنجایش تولید
the procreative instinct غریزه تولید
factory مرکز تولید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com