Total search result: 201 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
net primary production |
تولید خالص نخستین |
|
|
Other Matches |
|
gross primary product |
تولید ناخالص نخستین |
net output |
تولید خالص |
net productivity |
تولید خالص |
net domestic output |
تولید خالص داخلی |
at first a |
در نخستین دید در وهله نخستین |
capacity cost |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
pilot line operation |
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید |
embryophyte |
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید |
component |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
components |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
producer's goods |
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند |
second |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconded |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconding |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconds |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
euler theorem |
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد |
production overheads |
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید |
net death rate |
نرخ خالص مرگ و میر اهنگ خالص مرگ و میر |
increasing cost industry |
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود |
planar |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
derived demand |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
cost fraction |
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات |
declassified cost |
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد |
oem |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
matrixes |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
matrix |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
spermary |
غده تولید کننده منی محل تولید منی |
premieres |
نخستین |
premiering |
نخستین |
initialled |
نخستین |
quadrages ima |
نخستین |
incipient |
نخستین |
initialing |
نخستین |
premiered |
نخستین |
initials |
نخستین |
initialling |
نخستین |
premiere |
نخستین |
first |
نخستین |
first detector |
نخستین |
premier |
نخستین |
premiers |
نخستین |
proto |
نخستین |
our first parents adam and eva |
نخستین ما |
mixer |
نخستین |
primary |
نخستین |
mixers |
نخستین |
initial |
نخستین |
initialed |
نخستین |
primal <adj.> |
نخستین |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
springer stone |
نخستین رگ پاطاق |
primary colors |
رنگهای نخستین |
primary anxiety |
اضطراب نخستین |
initial stage |
طبقه نخستین |
primary drive |
سائق نخستین |
primary needs |
نیازهای نخستین |
primary group |
گروه نخستین |
initial movement |
نخستین اقدام |
initial expenses |
هزینه نخستین |
incunabula |
نخستین دوره |
the first day |
نخستین رور |
the first of all |
نخستین همه |
in the egg |
در مرحله نخستین |
the opening chapter |
نخستین فصل |
primary personality |
شخصیت نخستین |
primary processes |
فرایندهای نخستین |
protomartyr |
نخستین شهید |
proenomen |
نام نخستین |
prototype |
نخستین بشر |
prototype |
نمونه نخستین |
prototypes |
نخستین بشر |
prototypes |
نمونه نخستین |
octateuch |
نخستین عهدعتیق |
prime coat |
روکش نخستین |
primary zones |
نواحی نخستین |
primary treatment |
پاکسازی نخستین |
primary treatment |
تصفیه نخستین |
menarche |
نخستین قاعدگی |
primary reinforcement |
تقویت نخستین |
rough coat |
نخستین اندود |
primary productivity |
فراوردگی نخستین |
primary motivation |
انگیزش نخستین |
incipincy |
حالت نخستین |
hexateuch |
نخستین توریه |
at the first onset |
در نخستین وهله |
primed |
نخستین اولیه |
crossover |
تمرکز نخستین |
primes |
نخستین اولیه |
primordial |
اصل نخستین |
prime |
نخستین اولیه |
by return of post |
با نخستین پست |
at the first blush |
در نخستین وهله |
at first push |
در نخستین وهله |
first rate |
نخستین درجه |
primary |
مقدماتی نخستین |
first aids |
کمکهای نخستین |
trivium |
دوره نخستین |
book one |
جلد نخستین |
incipience |
حالت نخستین |
as a first step <adv.> |
نخستین [اولا] |
first hand |
نخستین بازی کن |
first impression |
برداشت نخستین |
his opening remarks |
نخستین گفتههای وی |
mixed capitalism |
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
incipient stages |
مراحل نخستین یا ابتدائی |
maiden speech |
نخستین نطق شخص |
firstling |
نوبر نخستین نتیجه |
at the earliest p moment |
در نخستین وهله امکان |
foal tooth |
نخستین دندان اسب |
recoils |
بحال نخستین برگشتن |
fifteen |
نخستین امتیاز گیم |
primary process thinking |
اندیشیدن در فرایند نخستین |
recoil |
بحال نخستین برگشتن |
opener |
نخستین مسابقه از یک دورمسابقه |
on the first occasion |
در نخستین وهله یا فرصت |
primary amentia |
نقص عقل نخستین |
primary consumers |
مصرف کنندگان نخستین |
the first person |
نخستین شخص متکلم |
primary mental abilities |
تواناییهای عقلی نخستین |
maiden speeches |
نخستین نطق شخص |
initiating |
نخستین قدم رابرداشتن |
initial inverse voltage |
ولتاژ معکوس نخستین |
protoplast |
نخستین ادم افریده |
primary projection area |
ناحیه فرافکنی نخستین |
prodelision |
حذف نخستین حرفCanis |
initiates |
نخستین قدم رابرداشتن |
recoiling |
بحال نخستین برگشتن |
initiated |
نخستین قدم رابرداشتن |
primordial |
عنصر نخستین اساسی |
first fruits |
نخستین دستاوردهای هر چیز |
primary sensory area |
ناحیه حسی نخستین |
rudimentary knowledge |
دانش مقدماتی یا نخستین |
initiate |
نخستین قدم رابرداشتن |
acrospire |
نخستین جوانهء دانه |
hexateuchal |
شش کتاب نخستین از تورات |
break one's duck |
کسب نخستین امتیاز |
draw first blood |
کسب نخستین امتیاز |
recoiled |
بحال نخستین برگشتن |
primary reinforcer |
تقویت کننده نخستین |
gnp gap |
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه |
relapses |
مرتد بحال نخستین برگشتن |
prototype |
اصل ماده نخستین افریده |
prototypes |
اصل ماده نخستین افریده |
primate |
راسته پستانداران نخستین پایه |
original sin |
نخستین گناه ادم ابوالبشر |
hetaerism |
ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین |
relapsing |
مرتد بحال نخستین برگشتن |
relapse |
مرتد بحال نخستین برگشتن |
relapsed |
مرتد بحال نخستین برگشتن |
primary mental deficiency |
عقب ماندگی ذهنی نخستین |
plough monday |
نخستین دوشنبه پس از خاج شویان |
fleshment |
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت |
heptateuch |
هفت کتاب نخستین توریه |
retranslate |
دوباره بزبان نخستین دراوردن |
cleaned |
خالص |
clean |
خالص |
pure |
خالص |
paticular |
خالص |
net |
خالص |
nets |
خالص |
purer |
خالص |
cleanest |
خالص |
indispensable <adj.> |
خالص |
absolute <adj.> |
خالص |
inalienable <adj.> |
خالص |
inevitable <adj.> |
خالص |
unalienable <adj.> |
خالص |
cleans |
خالص |
unalterable <adj.> |
خالص |
nett |
خالص |
sheer |
خالص |
heartfelt |
خالص |
absolute |
خالص |
aquapura |
اب خالص |
purest |
خالص |
absolutes |
خالص |
unadulterated |
خالص |
downright |
خالص |
genuine |
خالص |
virginal |
خالص |
spiritous |
خالص |
veridical |
خالص |
simon pure |
خالص |
unmixed |
خالص |
imfancy |
عدم بلوغ نخستین دوره رشد |
protasis |
نخستین قسمت درام قدیم رومی |
first reading |
طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس |
stars and bars |
نخستین پرچم ایالات متحده امریکا |
protogenetic |
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش |
protogenic |
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش |
premieres |
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه |
premiering |
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه |
premiered |
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه |
ground |
بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن |
premier |
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه |
premiere |
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه |