English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
production تولید دستهای
productions تولید دستهای
Other Matches
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
congregational دستهای
claque دستهای که
party line خط دستهای
processionary دستهای
party lines خط دستهای
denominational دستهای
bunchy دستهای
batches دستهای
fascicular دستهای
batch دستهای
fascicled دستهای
batch file فایل دستهای
batch mode باب دستهای
batch processing پردازش دستهای
block copolymer همبسپار دستهای
group flashing light چشمک زن دستهای
poppyhead گل اذین دستهای
batch compiler همگردان دستهای
pentadelphous پنج دستهای
gregarious اجتماعی دستهای
multiple contact کنتاکت دستهای
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
splitting چند دستهای شدن
gallowglass دستهای سرباز مزدور
asterism برج دستهای از ستارگان
wash your hands دستهای خود را بشویید
dinosaurs دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
prone float روی شکم با دستهای کشیده
vespiary اجتماع زنبوران دستهای زنبور
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
squadrons دستهای از مردم گروه هواپیما
squadron دستهای از مردم گروه هواپیما
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
batch سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
wide arm handstand بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
deme دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
batches سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
maharaja لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
someone's hands are tied <idiom> دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی]
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
burst انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
maharajas لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajah لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
hard handed دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
strappado مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
bursts انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
monoprogramming system سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
hurdy gurdy نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
windrow دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
queue تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
songfest دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
forlorn hope دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
chains لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
batches فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
passionist عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
queued تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queues تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
batch فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
queueing تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
happy family دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
chain لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
stream تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
jobs تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
rje سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
streams تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
capitulary عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
Jehovah's Witnesses دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
ended کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
end کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
script مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
AUTOEXEC.BAT فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
log مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
autoexec bat در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
TDS سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureau ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
batches فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batch فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
transaction سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
grog دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
BAT file extension مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
remote batch processing پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remotest سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
production تولید
production line خط تولید
low productivity تولید کم
production lines خط تولید
generations تولید
generation تولید
articulation تولید
productions تولید
genesis تولید
assembly line خط تولید
assembly lines خط تولید
total product تولید کل
manufactured تولید
manufactures تولید
fabrication تولید
outputs تولید
output تولید
assembly تولید
progeniture تولید
turn out تولید
products تولید
production rule تولید
product تولید
production technique فن تولید
aggregate output تولید کل
total output تولید کل
manufacture تولید
ingenerate تولید کردن
production تولید کردن
bring forward تولید کردن
production تولید محصول
reproductions تولید مثل
cost of production هزینه تولید
manufacturer تولید کننده
chymification تولید کیموس
generating tool ابزار تولید
begat تولید کردن
productivity قابلیت تولید
chylification تولید کیلوس
carcinogenesis تولید سرطان
generation of oscillations تولید نوسان
generation of current تولید جریان
generation تولید کردن
agents of production عوامل تولید
average product تولید متوسط
aggregate production function تابع تولید کل
generation تولید نیرو
aggradation of permafrost تولید مه شبنم
aggradation of permafrost تولید شبنم
production factors عوامل تولید
generations تولید نیرو
reproductions تولید دوباره
reproductions تولید مجدد
beget تولید کردن
sparking تولید جرقه
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
calorification تولید حرارت
generations تولید کردن
branches of production رشتههای تولید
branches of production شاخههای تولید
factors of production عوامل تولید
elasticity of production کشش تولید
begets تولید کردن
produces تولید کردن
begetting تولید کردن
energy production تولید نیرو
begotten تولید کرده
full production تولید در حداکثرفرفیت
full production تولید کامل
jamming تولید پارازیت
procreate تولید کردن
fetch up تولید کردن
producers تولید کننده
flow of production جریان تولید
flow of production گردش تولید
food production تولید غذا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com