Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
voice
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voices
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voicing
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
Other Matches
voice
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voicing
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
check
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checked
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checks
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
homogeneous computer network
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
processes
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
process
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
monadic operator
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
emulation
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
effective
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
directory
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
syntheses
سنتز
synthesis
سنتز
necleo synthesis
سنتز هستهای
biosynthesis
سنتز بیولوژیکی
rasching synthesis
سنتز راشیگ
anthropo
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
arndt eistert synthesis
سنتز ارنت- ایسترت
chemosynthesis
سنتز باکتری شیمیایی
acetoaaetic ester synthesis
سنتز به کمک استراستواستیک
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
It wI'll eventually pay off.
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
voices
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voicing
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
to be a foregone conclusion
<idiom>
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
foregone conclusion
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
homogeneous
مشابه
resembling
<adj.>
مشابه
alike
<adj.>
مشابه
allo
مشابه
analogous
مشابه
akin
<adj.>
مشابه
quasi
مشابه
similar
مشابه
elementary
مشابه
similar
<adj.>
مشابه
corresponding
مشابه
related
<adj.>
مشابه
like
<adj.>
مشابه
semblable
مشابه
lossy compression
مشابه 6-23
in human shape
انسان
homosapiens
انسان
loard of creation
انسان
mortal
انسان
man
انسان
mans
انسان
human being
انسان
human beings
انسان
mortals
انسان
homo
انسان
field
مشابه 4036
bridging
مشابه 1361
synthesises
مشابه 9821
synthesized
مشابه 9821
breakdown
مشابه 1352
parity price
قیمت مشابه
synthesizing
مشابه 9821
synthesizes
مشابه 9821
breakdowns
مشابه 1352
synthesize
مشابه 9821
synthesising
مشابه 9821
synthesised
مشابه 9821
uncommitted logic array
مشابه 10328
electronic
مشابه 3510
peripheral
مشابه 7489
registers
مشابه 8481
register
مشابه 8481
directly
مشابه 3162
in kind
<idiom>
به طریقی مشابه
in the same boat
<idiom>
درشراطی مشابه
recoveries
مشابه 8398
recovery
مشابه 8398
decoding
مشابه 2860
designs
مشابه 2979
design
مشابه 2979
product group
کالاهی مشابه
quantize
مشابه 8181
reconfigure
مشابه 8375
SVGA
مشابه 9737
registering
مشابه 8481
pim
مشابه 7515
multifunctional
مشابه 6716
user
مشابه 10322
rounding
مشابه 8762
equals
مشابه بودن
equalling
مشابه بودن
equalled
مشابه بودن
equaling
مشابه بودن
equaled
مشابه بودن
equal
مشابه بودن
equivalents
برابر مشابه
equivalent
برابر مشابه
congener
مشابه متجانس
correspound
مشابه بودن
decryption
مشابه 2871
cal
مشابه 1502
assonant
مشابه یا متجانس
kips
مشابه 5677
users
مشابه 10322
window
مشابه 10682
exclusive
مشابه 3824
look-alikes
برنامه مشابه
look-alike
برنامه مشابه
look alike
برنامه مشابه
similarly
بطور مشابه
identical
دقیقا مشابه
gaps
مشابه 4490
gap
مشابه 4490
storage
مشابه 9641
EMI
مشابه 3541
inductions
مشابه 5128
printed
مشابه 7861
print
مشابه 7861
manipulation
مشابه 6208
organizing
مشابه 7186
organizes
مشابه 7186
organize
مشابه 7186
organising
مشابه 7186
organises
مشابه 7186
MByte
مشابه 6304
MHS
مشابه 6444
slew
مشابه 9308
bracket
مشابه 1329
prints
مشابه 7861
incorrectly
مشابه 5078
induction
مشابه 5128
encryption
مشابه 3631
epileptiform
مشابه صرع
epileptoid
مشابه صرع
EXNOR
مشابه 3826
GUI
مشابه 4601
HMA
مشابه 4812
IBM
مشابه 4963
IBM
مشابه 4962
IRTF
مشابه 55423
least significant digit
مشابه 5781
ultra-
مشابه 10327
multi scan monitor
مشابه 6632
interchanges
مشابه 5359
status
مشابه 9596
word
مشابه 10721
scale
مشابه 8865
interchanged
مشابه 5359
launching
مشابه 5747
launched
مشابه 5747
worded
مشابه 10721
syntax
مشابه 9817
launch
مشابه 5747
interchange
مشابه 5359
interchanging
مشابه 5359
domains
مشابه 3286
round
مشابه 8759
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com