Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
syntheses
تولید مصنوعی چیزی
synthesis
تولید مصنوعی چیزی
Other Matches
robotics
زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
synthesisers
وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که چیزی تولید میکند
breeding ground
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding grounds
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
designs
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
design
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
texture mapping
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
artificial
مصنوعی
feigned
مصنوعی
synthesic
مصنوعی
dummy
مصنوعی
dummies
مصنوعی
ersatz
مصنوعی
accrete
مصنوعی
flower work
گل مصنوعی
synthetic
مصنوعی
artful
مصنوعی
man-made
مصنوعی
sophisticated
مصنوعی
false
مصنوعی
postiche
مصنوعی
man made
مصنوعی
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
robots
ادم مصنوعی
synthetic rubber
لاستیک مصنوعی
tactical smoke
دود مصنوعی
refrigerators
یخچال مصنوعی
man made feature
عارضه مصنوعی
plumper
پستان مصنوعی
artefact
محصول مصنوعی
butterine
کره مصنوعی
robot
ادم مصنوعی
artifacts
محصول مصنوعی
rock work
کوه مصنوعی
glass eye
چشم مصنوعی
artifact
محصول مصنوعی
artefacts
محصول مصنوعی
bridgework
پل دندان مصنوعی
tartan turf
چمن مصنوعی
satellite
قمر مصنوعی
man-made fiber
الیاف مصنوعی
decoys
هدف مصنوعی
artificial intelligence
هوش مصنوعی
induced ventillation
تهویه مصنوعی
contrived scarcity
کمیابی مصنوعی
factitious
ساختگی مصنوعی
decoying
هدف مصنوعی
decoyed
هدف مصنوعی
decoy
هدف مصنوعی
in vitro
در محیط مصنوعی
artificial respiration
تنفس مصنوعی
iron lung
ریه مصنوعی
refrigerator
یخچال مصنوعی
synthetic resin
صمغ مصنوعی
semisynthetic
نیمه مصنوعی
dummies
مصنوعی ساختگی
false
کاذبانه مصنوعی
bionic
دارایاندام مصنوعی
synthetic material
ماده مصنوعی
leatherette
چرم مصنوعی
dummy
مصنوعی ساختگی
satellites
قمر مصنوعی
synchronous material
ماده مصنوعی
hypnosis
خواب مصنوعی
artificial light
نور مصنوعی
artificial route
مسیر مصنوعی
pathetism
تنویم مصنوعی
false horizon
افق مصنوعی
artificial climbing
صعود مصنوعی
artifical silk
ابریشم مصنوعی
artifical light
روشنایی مصنوعی
catena d'acqua
آبشار مصنوعی
artifical leather
چرم مصنوعی
rayon
ابریشم مصنوعی
cast stone
سنگ مصنوعی
artificialize
مصنوعی کردن
astroturf
چمن مصنوعی
sportface
چمن مصنوعی
artificial daylight
سپیده دم مصنوعی
false colour
رنگ مصنوعی
factitiousness
مصنوعی بودن
artificial recharge
تغذیه مصنوعی
prosthesis
اندام مصنوعی
artificial satellite
قمر مصنوعی
artificial lighting
روشنائی مصنوعی
artificial lake
دریاچه مصنوعی
artificial horizon
افق مصنوعی
artificial silk
ابریشم مصنوعی
artificial stone
سنگ مصنوعی
pontic
دندان مصنوعی
peruke
موی مصنوعی
dry fly
پشه مصنوعی
cultured pearl
مروارید مصنوعی
synthetic turf
چمن مصنوعی
escarpment
پرتگاه مصنوعی
mayflies
طعمهی مصنوعی
wig
موی مصنوعی
mayfly
طعمهی مصنوعی
nonrepresentational
مصنوعی غیرحاکی
artificial language
زبان مصنوعی
denaturation
مصنوعی سازی
artificial ground
زمین مصنوعی
denaturant
تقلبی مصنوعی
decoy ships
کشتیهای مصنوعی
tortoiseshell
لاک مصنوعی
escarpments
پرتگاه مصنوعی
somnolism
خواب مصنوعی
rockeries
کوه مصنوعی
wigs
موی مصنوعی
cultured pearls
مروارید مصنوعی
rockery
کوه مصنوعی
false tooth
دندان مصنوعی یاساختگی
peg-leg
دارای پای مصنوعی
toupees
کاکل یاموی مصنوعی
synthetic resin enamel
لعاب صمغ مصنوعی
gas synthesis
ترکیب مصنوعی بنزین
toupee
کاکل یاموی مصنوعی
peg-legs
دارای پای مصنوعی
artificial expended clay
رس منبسط شده مصنوعی
denture
یکدست دندان مصنوعی
real
غیر مصنوعی طبیعی
fly-fishing
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
synthetic plastic material
ماده پلاستیکی مصنوعی
denture
دندان مصنوعی گذاری
sulphate of soduim
نمک فرنگی مصنوعی
fly fishing
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
synthetic resin glue
چسب صمغ مصنوعی
made-up
مصنوعی بزک کرده
nymph
طعمه مصنوعی ماهیگیری
rock work
خاره یا صخره مصنوعی
nymphs
طعمه مصنوعی ماهیگیری
artificiality
مصنوعی یا ساختگی بودن
dummy
مصنوعی بطورمصنوعی ساختن
dummies
مصنوعی بطورمصنوعی ساختن
secundine artem
بطور ساختگی یا مصنوعی
phenolics
خانوادهای از پلیمرهای مصنوعی
rockeries
خاره یاصخره مصنوعی
viscose rayon
الیاف سلولزی مصنوعی
made up
مصنوعی بزک کرده
satellite
قمر مصنوعی ماهواره
artificially
بطور مصنوعی یا ساختگی
satellites
قمر مصنوعی ماهواره
sput nik
قمر مصنوعی ماهواره
hypnotic
مولد خواب مصنوعی
hydrophobic
[الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
spun rayon
ابریشم مصنوعی تابیده
rockery
خاره یاصخره مصنوعی
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
pathetism
خواب اوری مصنوعی هیپنوتیزیم
wigs
دارای گیس مصنوعی کردن
golem
ادم مصنوعی و خود کار
fuji
پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
fly
طعمه مصنوعی بشکل حشره
wig
دارای گیس مصنوعی کردن
whips
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whipped
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whip
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
snow gun
ماشین ایجادکننده برف مصنوعی
artificial respiration
تنفس مصنوعی resuscitation : syn
sand trap
فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
keratol
کراتول :چرم مصنوعی سفت
rhinestones
سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
rhinestone
سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
AI
Inteligence Artificial هوش مصنوعی
tricolette
پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
recharge rate
میزان نفوذ اب به سفره درتغذیه مصنوعی
sing-song
دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com