English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
producer تولید کننده مولد
producers تولید کننده مولد
Other Matches
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
producer تولید کننده
manufacturer تولید کننده
manufacturers تولید کننده
progenitive تولید کننده
producers تولید کننده
productive تولید کننده
supplier شرکت تولید کننده
suppliers شرکت تولید کننده
manufacturers تولید کننده سازنده
marginal producer تولید کننده نهائی
rational producer تولید کننده منطقی
pistillate تولید کننده مادگی
reproducer دوباره تولید کننده
producer surplus مازاد تولید کننده
genie تولید کننده تناسلی
genies تولید کننده تناسلی
gonocyte سلول تولید کننده
manufacturer تولید کننده سازنده
producer's risk ریسک تولید کننده
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
smokey the bear وسیله تولید کننده دود
producer surplus اضافه ارزش تولید کننده
toxicogenic تولید کننده محصولات سمی
absorbefacient تولید کننده عمل جذب
oil rich countries کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
g.d.p deflator تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
homogonous تولید کننده اولاد شبیه به والدین
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
bilge blocks قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
homogamic تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
middleman کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middlemen کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
motorola تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
generic که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
carried عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carry عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
carrying عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
bumblebees تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
sudorific عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
emergency generator set دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
generatrix مولد
generators مولد
generator مولد
begetter مولد
producers مولد
producer مولد
productive مولد
birthplaces مولد
regenerator مولد
line generator مولد خط
birthplace مولد
reproductive مولد
pulse generator مولد تپش
gen مولد برق
neutron generator مولد نوترون
generators مولد برق
impluse generator مولد فشارضربهای
measuring generator مولد سنجش
interference generator مولد پارازیت
boiler مولد بخار
impluse sender مولد ضربهای
generator مولد برق
boilers مولد بخار
melliferous مولد عسل
system generator مولد سیستم
induction generator مولد القائی
character generator مولد کاراکتر
inductor generator مولد با القاگر
induction generator مولد القایی
macro generator مولد ماکرو
differential generator مولد تفاضلی
impluse generator مولد ضربهای
electric generator مولد الکتریسیته
two phase alternator مولد دو فازه
three phase generator مولد سه فازه
welding generator مولد جوش
homopolar generator مولد همقطب
single phase generating مولد یک فازه
welding generator مولد جوشکاری
wind generator مولد بادی
three phase generator مولد سه فاز
producer's goods کالاهای مولد
wobbulator مولد روبنده
electrostatic generator مولد الکتروستاتیکی
teasers ضامن مولد
teaser ضامن مولد
double current generator مولد دوکاره
report generator مولد گزارش
field magnet اهنربای مولد
unborn غیر مولد
legitimacy of birth طهارت مولد
screen generator مولد صفحه
sweep generator مولد روبنده
relaxation generator مولد رلاکسیون
generating tone صوت مولد
shunt generator مولد شنتی
generator cradle پایه مولد
compiler generator مولد همگردان
program generator مولد برنامه
productive مولد پر حاصل
nonproductive غیر مولد
generator efficiency بازده مولد
generator loss اتلاف مولد
generator output قدرت مولد
arc light generator مولد قوس
shunt generator مولد شنت
compound wound generator مولد مرکب
generator program برنامه مولد
generator set مولد برق
function generator مولد تابع
productive consumption مصرف مولد
active متعدی مولد
gas generator مولد گاز
video generator مولد تصویر
synchronous generator مولد همزمان
signal generator سیگنال مولد
series generator مولد زنجیری
frequency generator مولد فرکانس
generating function تابع مولد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
racing of generator دور برداشتن مولد
reversed series generator مولد با میدانهای مخالف
sawthoot generator مولد دندانه ارهای
generating set دستگاه مولد برق
generator set دستگاه مولد برق
unproductive consumption مصرف غیر مولد
high tension generator مولد فشار قوی
alternating current generator مولد جریان متناوب
static generator مولد برق ساکن
high power pulse generator مولد پالس پرقدرت
clock generator مولد زمان سنجی
progamete سلول مولد تخمچه
power plants دستگاه مولد نیرو
constant potential generator مولد با ولت ثابت
electron beam generator مولد اشعه الکترونی
direct current generator مولد جریان مستقیم
multiphase generator مولد چند فازه
building up of generator پیش تحریک مولد
screen generator مولد صفحه نمایش
generator busbar شین اصلی مولد
gas generator flue تنوره مولد گاز
power plant دستگاه مولد نیرو
impluse current generator مولد جریان ضربهای
exciter مولد راه انداز
productive فراور مولد ثروت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com