English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
report generation تولید گزارش
Search result with all words
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
Other Matches
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
recitetion گزارش شز
report generator گزارش زا
reported گزارش
report گزارش
account گزارش
reports گزارش
reportage گزارش
flash report گزارش انی
visualreport گزارش بصری
final report گزارش نهایی
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
account اهمیت گزارش
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
report generator مولد گزارش
minute گزارش وقایع
hot report گزارش مهم
quarterly report گزارش سه ماهه
report گزارش دیدبانی
actions گزارش وضع
action گزارش وضع
an incomprehensive report گزارش کوتاه
periodic report گزارش دورهای
report file فایل گزارش
report گزارش دادن به
returning گزارش دادن
returning گزارش رسمی
blue bell گزارش جنایت
returns گزارش دادن
returns گزارش رسمی
story روایت گزارش
blue bell گزارش بدرفتاری
bruit گزارش سروصدا
report گزارش دادن
blue bark گزارش حرکت
returned گزارش رسمی
returned گزارش دادن
logs گزارش سفرهواپیما
management report گزارش مدیریت
edit line خط گزارش وضعیت
error report گزارش خطا
annual report گزارش سالانه
return گزارش دادن
return گزارش رسمی
annual report گزارش سالیانه
detailed report گزارش مشروح
command report گزارش فرماندهی
viva voting گزارش شفاهی
viva report گزارش شفاهی
commentaries گزارش رویداد
to give forth گزارش دادن
log گزارش سفرهواپیما
reported گزارش دادن به
reported گزارش دیدبانی
wrap up گزارش خلاصه
reports گزارش دادن
reports گزارش دادن به
commentary گزارش رویداد
reports گزارش دیدبانی
turn in <idiom> گزارش دادن
press report گزارش خبری
expertise گزارش اهل فن
report program برنامه گزارش
technical report گزارش فنی
situation report گزارش وضعیت
school report گزارش اموزشگاه
accident reporting گزارش حادثه
rpg مولدبرنامه گزارش
reportable گزارش دادنی
report writer نویسنده گزارش
internal report گزارش داخلی
report writer گزارش نویسی
status report گزارش وضعیت
journals گزارش روزانه
reported گزارش دادن
survey report گزارش بازرسی
journal گزارش روزانه
submit a report گزارش دادن
subemit a report گزارش دادن
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
interim report گزارش پیشرفت کار
to give an account of گزارش و توضیح دادن
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
journal book دفتر گزارش روزانه
docking report گزارش تعمیر ناو
draft report گزارش نیمه نهایی
log گزارش سفرنامه کشتی
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
exception reporting گزارش گیری مخصوص
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
misreport اشتباه گزارش دادن
logs گزارش سفرنامه کشتی
schedule report گزارش زمانبندی شده
super visum corporis گزارش معاینه جسد
weekly progress report گزارش هفتگی کار
call-ups دستور ارسال گزارش
call up دستور ارسال گزارش
call-up دستور ارسال گزارش
progress reporting گزارش پیشرفت کار
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
project technical report گزارش فنی پروژه
bills گزارش جریان دعوی
snap report گزارش فوری یا انی
bill گزارش جریان دعوی
reportedly طبق گزارش یا شایعه
According to the riport . بقرار این گزارش
contact report گزارش اخذ تماس
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
project technical report گزارش فنی طرح
reportable items اقلام قابل گزارش
flash report گزارش برق اسا
annual financial statement گزارش مالی سالانه
progress report گزارش پیشرفت کار
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
report generator برای تامین گزارش کامل
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
return گزارش نهایی هیات تحقیق
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
nudets سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
rpg Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
aerographer شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
print chart فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
pagination روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
logs گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
feasibility امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
log گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com