Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
heavy artillery
توپخانه سنگین
Search result with all words
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions .
توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
Other Matches
pack artillery
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
gunnery
توپخانه
artillery
توپخانه
ordnace
توپخانه
ordnance
توپخانه
battering train
توپخانه محاصره
cannonry
توپ و توپخانه
division artillery
توپخانه لشگری
turret
برج توپخانه
self propelled
توپخانه خودکششی
artillery piece
قبضه توپخانه
artillery mount
سکوی توپخانه
artillery mount
قنداق توپخانه
gunnery
علم توپخانه
gunnery
توپخانه دریایی
hostile artillery
توپخانه دشمن
coastal artillery
توپخانه ساحلی
light artillery
توپخانه سبک
gunner's party
گروه توپخانه
medium artillery
توپخانه متوسط
gunners
جمعی توپخانه
gunner
جمعی توپخانه
artillery
توپخانه صحرایی
artillery
رسته توپخانه
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
field artillery
توپخانه صحرائی
division artillery
توپخانه لشگر
corps artillery
توپخانه سپاه
flak
توپخانه ضد هوایی
towed artillery
توپخانه کششی
artillery corps
قسمت توپخانه
artillery brigade
تیپ توپخانه
armored artillery
توپخانه زرهدار
armored artillery
توپخانه زرهی
artillerist
متخصص توپخانه
army artillery
توپخانه ارتش
artillery annex
پیوست توپخانه
artillery branch
رسته توپخانه
artillery ammunition
مهمات توپخانه
anti aircraft artillery
توپخانه ضد هوایی
antitank artillery
توپخانه ضد تانک
artillery group
گروه توپخانه
artillery battalion
گردان توپخانه
artillery corps
رسته توپخانه
turrets
برج توپخانه
air defense artillery
توپخانه پدافند هوایی
artillery preparation
تیر تهیه توپخانه
army artillery
توپخانه نیروی زمینی
no fire line
خط منع اتش توپخانه
anti aircraft artillery
توپخانه پدافند هوایی
all available
تمام توپخانه موجود
air defense artillery fire unit
سکوی توپخانه پدافندهوایی
corps artillery
توپخانه همراه سپاه
artillery preparation
اتش تهیه توپخانه
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
gunnery
قوانین تیر توپخانه
gunnery ship
ناو اموزشی توپخانه
artillery fire plan
طرح اتش توپخانه
spotter
دیدبان توپخانه دریایی
flak
توپخانه پدافند هوایی
firing chart
طرح تیر توپخانه
artillery chart
طرح تیر توپخانه
artillery carriage
قنداق سلاح توپخانه
aerial field artillery
توپخانه محمول هوایی
rolling barrage
سد اتش غلطان توپخانه
fire plan
طرح اتش توپخانه
active status
خط مشی فعال توپخانه
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
jato unit
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
all available
کلیه توپخانه حاضر به تیر
air defense artillery fire unit
یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
ask ask
توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
stargauge
وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
battery
حمله با توپخانه ضرب و جرح
air and naval gunfire
اتش توپخانه دریایی و هوایی
batteries
حمله با توپخانه ضرب و جرح
contingent zone of fire
منطقه اتش احتمالی توپخانه
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
surface mission
پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
plotting room
مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
towed
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
survey information center
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
mobile employment
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
bombardment
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
spotting line
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
fire unit
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
heavy lift
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
ponderous
سنگین
heft
سنگین
heavy water
اب سنگین
heavy footed
دل سنگین
hard water
اب سنگین
cumbersome
سنگین
saturnine
سنگین
lumpiest
سنگین
lumpy
سنگین
stodgy
سنگین
hefty
سنگین
heftiest
سنگین
heftier
سنگین
cloggy
سنگین
carking
سنگین
staid
سنگین
extensive
سنگین
burdensome
سنگین
unwieldy
سنگین
weighted
سنگین
lumpier
سنگین
pressured
سنگین
overweight
سنگین تر از حد
heaviest
سنگین
heaviest
دل سنگین
heavy
سنگین
heavy
دل سنگین
weight ton
تن سنگین
waterlogged
سنگین
navol
اب سنگین
mim
سنگین
lumpish
سنگین
lumberingly
سنگین
pressures
سنگین
pressure
سنگین
pressuring
سنگین
weighty
سنگین
weightiest
سنگین
weightier
سنگین
exacting
سنگین
heavier
سنگین
massively
سنگین
heavier
دل سنگین
massive
سنگین
heavies
سنگین
heavies
دل سنگین
logy
سنگین
hulky
سنگین
largo a
سنگین
high proof
سنگین
onerous
سنگین
loggy
سنگین
laden
سنگین پر
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
observers
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
counterflak
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
limber chest
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
titan crane
جرثقیل سنگین
heavyweight
سنگین وزن
heavy petroleum
نفتخام سنگین
slugfest
مسابقه سنگین
naphtha
بنزین سنگین
high polymer
بسپار سنگین
to weigh heavy
سنگین بودن
to sit heavy on the stomach
سنگین بودن
be off hand with someone
<idiom>
سر سنگین بودن
tie-up
راهبندان سنگین
traffic congestion
راهبندان سنگین
dense traffic
ترافیک سنگین
to pound a long
سنگین رفتن
heavyweights
سنگین وزن
heavy traffic
ترافیک سنگین
heavyweights
بزرگ و سنگین
sledgehammer
چکش سنگین
heavyish
سنبته سنگین
heavy concrete
بتن سنگین
incumber
سنگین کردن
heavy armed
سنگین اسلحه
heavy arm
سلاح سنگین
heavy alloy
الیاژ سنگین
hard colors
رنگهای سنگین
light heavy
نیم سنگین
light heavyweight
نیم سنگین
heavy drop
بارریزی سنگین
heavy hended
سنگین دست
heavy hydrogen
هیدروژن سنگین
heavyish
کمی سنگین
heavy weight
سنگین وزن
high interest
بهره سنگین
high proof spirit
عرق سنگین
heavy soil
خاک سنگین
heavy shapes
پروفیلهای سنگین
heavy oil
روغن سنگین
outbalance
سنگین تر بودن از
gravity abutment
گرانپایه سنگین
colored crystal
بلور سنگین
centrosphere
سنگین کره
preponderate
سنگین تر بودن
profound sleep
خواب سنگین
behave prettily
سنگین باش
heavyweight
بزرگ و سنگین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com