Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
towed
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
Other Matches
towed artillery
توپخانه کششی
mauler
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
stargauge
وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
bombardment
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
tension member
میله کششی عضو کششی
pack artillery
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
self reacting
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitated
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
tensional
کششی
tensorial
کششی
tensile
کششی
wheeled
کششی
towed
کششی
draw bridge
پل کششی
gravitative
کششی
tensile stress
تنش کششی
tensile stress
خستگی کششی
tensile strength
مقاومت کششی
tensile strength
تاب کششی
tensile strength
توان کششی
tensile resistance
مقاومت کششی
tensile strength
استحکام کششی
tension load
بار کششی
tensile load
بار کششی
draw punch
منگنه کششی
drawing die
ماتریس کششی
drawing die
حدیده کششی
drawing press
پرس کششی
drag roll
غلطک کششی
drag link
اتصال کششی
drag force
نیروی کششی
deadweight
فرفیت کششی
lift pump
تلمبه کششی
pull device
عامل کششی
resistance to tensile
مقاومت کششی
resistance to tensile
تاب کششی
drag loading
فشار کششی
stretching vibration
ارتعاش کششی
tensile force
نیروی کششی
draw hook
قلاب کششی
tensile test
ازمایش کششی
tension member
قطعه کششی
track tension
کششی شنی
tension flange
عضو کششی
tension field
میدان کششی
tensile zone
منطقه کششی
tensile test
ازمون کششی
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
firing pull device
ماسوره کششی مین
double action cam drawing press
پرس کششی دو واکنشی
double action drawing press
پرس کششی دوکاره
crank press
پرس کششی اهرم
tensile stress
تنش کششی مجاز
drawing mill
دستگاه نورد کششی
tensile test piece
نمونه ازمون کششی
tensile test specimen
نمونه ازمون کششی
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
gunnery
توپخانه
artillery
توپخانه
ordnace
توپخانه
ordnance
توپخانه
light artillery
توپخانه سبک
artillerist
متخصص توپخانه
artillery ammunition
مهمات توپخانه
artillery battalion
گردان توپخانه
artillery branch
رسته توپخانه
artillery brigade
تیپ توپخانه
artillery corps
قسمت توپخانه
army artillery
توپخانه ارتش
armored artillery
توپخانه زرهی
armored artillery
توپخانه زرهدار
antitank artillery
توپخانه ضد تانک
artillery annex
پیوست توپخانه
anti aircraft artillery
توپخانه ضد هوایی
medium artillery
توپخانه متوسط
gunners
جمعی توپخانه
gunner
جمعی توپخانه
artillery corps
رسته توپخانه
artillery group
گروه توپخانه
artillery
رسته توپخانه
coastal artillery
توپخانه ساحلی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
field artillery
توپخانه صحرائی
division artillery
توپخانه لشگری
division artillery
توپخانه لشگر
cannonry
توپ و توپخانه
corps artillery
توپخانه سپاه
artillery mount
قنداق توپخانه
artillery mount
سکوی توپخانه
artillery piece
قبضه توپخانه
hostile artillery
توپخانه دشمن
artillery
توپخانه صحرایی
heavy artillery
توپخانه سنگین
gunner's party
گروه توپخانه
battering train
توپخانه محاصره
flak
توپخانه ضد هوایی
gunnery
توپخانه دریایی
turrets
برج توپخانه
turret
برج توپخانه
gunnery
علم توپخانه
self propelled
توپخانه خودکششی
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
anti aircraft artillery
توپخانه پدافند هوایی
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
no fire line
خط منع اتش توپخانه
firing chart
طرح تیر توپخانه
gunnery ship
ناو اموزشی توپخانه
fire plan
طرح اتش توپخانه
rolling barrage
سد اتش غلطان توپخانه
artillery preparation
اتش تهیه توپخانه
corps artillery
توپخانه همراه سپاه
artillery fire plan
طرح اتش توپخانه
active status
خط مشی فعال توپخانه
artillery preparation
تیر تهیه توپخانه
all available
تمام توپخانه موجود
army artillery
توپخانه نیروی زمینی
spotter
دیدبان توپخانه دریایی
air defense artillery
توپخانه پدافند هوایی
artillery carriage
قنداق سلاح توپخانه
artillery chart
طرح تیر توپخانه
gunnery
قوانین تیر توپخانه
aerial field artillery
توپخانه محمول هوایی
air defense artillery fire unit
سکوی توپخانه پدافندهوایی
flak
توپخانه پدافند هوایی
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
jato unit
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
all available
کلیه توپخانه حاضر به تیر
contingent zone of fire
منطقه اتش احتمالی توپخانه
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
air and naval gunfire
اتش توپخانه دریایی و هوایی
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
air defense artillery fire unit
یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
battery
حمله با توپخانه ضرب و جرح
batteries
حمله با توپخانه ضرب و جرح
ask ask
توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
lift wire
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift strut
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
plotting room
مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
surface mission
پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
extensibility
کیفیتی که اجازه میدهد بتن بدون ترک خوردن تغییر شکل کششی راتحمل کند
compound bending
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions .
توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
survey information center
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
mobile employment
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
spotting line
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
fire unit
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycled
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com