Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
English
Persian
spill
توپی
spilled
توپی
spilling
توپی
spills
توپی
pivot
توپی
pivoted
توپی
pivots
توپی
tap
توپی
tapped
توپی
tapping
توپی
plug
توپی
plugging
توپی
plugs
توپی
ball joint
توپی
dowel
توپی
spigot
توپی
Other Matches
hub
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals
توپی و غلاف توپی گردان
to kick a ball
توپی را
fuse plug
توپی فیوز
ball joint
توپی اتصال
ball printer
چاپگر توپی
hub bore
سوراخ توپی
pivot
توپی اتصال
rotor hub
توپی رتور
countersinck bit
مته توپی
pivots
توپی اتصال
pivoted
توپی اتصال
to catch a fly
توپی را ازهواگرفتن
tapper
توپی گذار
spile
گل میخ توپی
stopper
توپی جلوگیری کننده
stoppers
توپی جلوگیری کننده
plug
سربطری توپی گذاشتن
plugging
سربطری توپی گذاشتن
plug mill
دستگاه نورد توپی
plugs
سربطری توپی گذاشتن
oil drain plug
توپی تخلیه روغن
in
توپی که وارد دروازه شده
head
توپی کامل و سایر متعلقات
set up
توپی که به اسانی برگردانده شود
beanball
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
in-
توپی که وارد دروازه شده
spinner
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
creeper
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
lineball
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
bleeder
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
tampons
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creepers
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
bleeders
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
tampon
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
pivot
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
die
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
pivoted
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
netball
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
pivots
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
outswinger
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
cuban fork ball
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
inswinger
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
blade butt
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
gun
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
long hop
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
yorker
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
minute gun
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
hypervelocity
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
bumpers
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
snick
توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
bumper
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
mouse
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
skittle
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com